یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

و باد شدید ...

 

قرار بود برای آخر هفته بارش داشته باشیم ولی وزش باد داریم و آنهم وزیدنی !!! شدت باد از حرکتی که به درختان بدون برگ می دهد معلوم است ...

   

‌خانه مادربانو هستیم و نیمه شب به صدای باد بیدار شده ام !!! همه جای شهر دارد صدا می دهد !! مخصوصا درهای اتوماتیک پارکینگ ها که تحمل شلاق های باد را ندارند ...

 

صدای زوزه های اورجینال گرگ می آید ، اینجا هم مثل خانه ی کا فقط چند صد متر با انتهای شهر فاصله دارد ، و کمی آنسو تر دشت های باز و کوهستان های جنوبی تبریز هستند و حیات وحش !! نگهبان های کوی روبرو ترسیده اند و دارند با ماموریتی که بیرون هستند بلند بلند حرف می زنند !!

 

گوشی را باز کردم ببینم چه خبر است ، بر اثر وزش باد داربستی که پشت برج های ما در شهر سهند است افتاده است و از قرار معلوم برق ها را قطع کرده اند و پلیس و آتش نشانی آمده است و هنگامه بپا کرده اند !! و در صفحه اینستایی برج هر کسی چیزی می نویسد ... مثل اینکه وضع ما بهتر از آنهاست ، چند روزه ی گرگ کجا و فرو افتادن داربست برج ۱۲ طبقه کجا !؟

 

احساس گرسنگی پیدا کرده ام ، بروم چند تا لیمو و پرتقال بخورم ... برای اشتهای صبح خوب خواهد بود !! البته هوس کرده ام حالا که خوابن پریده است کمی برای هدیه به درگذشتگان قرآن بخوانم ... فکر کنم شیطان تا خوردن میوه ها همراهی بکند و بعد هی کارشکنی بکند !!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین دوشنبه 13 بهمن 1399 ساعت 21:15

سلام

سال دوم دبیرستان بودم(دبیرستان پروین) یه دبیر داشتیم همیشه میگفت: تبریزین بو دَلی هاواسی!

نمیدونم چرا این پست منو یاد اون دو سالی که سقز زندگی کردیم انداخت..

خوب و خوش و تندرست باشین کنار عزیزان

سلام
البته حالا به لطف آلودگی هوا ، کمی از جنون هوای تبریز کم شده که صد رحمت به آن دیوانگی ها !!
یاد دو سال سربازی من در سقز هم همیشه سبز و زنده است !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد