این روزها نوراخانیم یاد گرفته است (!) که مثلا اجازه بگیرد ... برای همین انگشت اشاره را بلند میکند و می گوید : بعله !؟ و کارش را می کند ... در بین کلماتی که بصورت کامل و جامع بیان می کند یکی همین بعله هست و دیگری نوو که همان نه می باشد و از کارتونش یاد گرفته است !!
البته گاهی این اجازه گرفتن از سر اجبار است و وقتی می خواهد کاری بکند و یا به وسایل دیگری دست بزند (!) مادرش و یا آنه اش ( مادربانو ) به او گوشزد می کنند که اول اجازه بگیرو او با بی میلی (!) انگشتش را مستقیما به طرف مقابل گرفته و می گوید بعله !؟ چند وقت پیش سر میز شام چیزی می خواست بردارد که مادربانو بهاو گفت که از بابا اجازه بگیر و بعد بردار ... او هم مثلا اجازه گرفت و کارش را کرد !! گفتم : " این اجازه گرفتن نبود ، از دور نشان می داد که اگر مخالفت کنی انگشتم را می کنم توی چشمت !؟!؟ "
امشب رفته بود سراغ موبایلم و ا ز دور انکشتش را بالا گرفت و گفت : بعله !؟ گفتم : " مگر می شود مقابل این انگشت و این بعله مقاومت کرد !؟ این انگشت چیز کوچکی نیست !! فردا پس فردا با همین انگشت رئیس جمهور انتخاب خواهد کرد !! و روزی خواهد فهمید که اگر توی دماغش می کرد ازمشارکت در این دموکراسی بهترتر بود !!