یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

آیا وکیلم !؟ ... خیر ... مبارکه !!


عنوانی که نوشتم یکی از بهترین نمونه ها برای نشان دادن مشارکت مردم ، روح دموکراسی ، اخلاق اجتماعی ، مدیریت باتدبیر ، رعایت حق الناس و ... می باشد !!!!

 

 

دیروز جناب رئیس دولت ( و نه رئیس جمهور !) داشتند بی حوصله و بی رمق در یکی از استان ها گزارش تدبیر و موفقیت می دادند (!) بی حوصله گی را می شد در تپق هایی که می زد حس کرد !! و یک نکته خیلی جالب بود و آن اینکه هنوز بعد از 41 سال دولتهای ما دست از روح شاه برنداشته و خودشان را با آن دوران مقایسه می کنند (!!!؟) در حالیکه اصلا نسبتی و شاخصی وجود ندارد و هر دولتی باید خودشرا با دولت قبلی مقایسه بکند !!!

 

چند روز پیش شنیدم که چند تا از بانک های نظامی رفته اند زیرمجموعه بانک سپه (!) حالا چرا تشکیل شده بودند و چه بازی هایی درآورده بودند را مردم همیشه در صحنه دیده و می دانند !! در هر کج روی که در جامعه مد شده است مطمئنا یک دستی هم از بانک همراهی کرده است !! کارمند بانک که بتواند ساختمان 6طبقه بسازد باید یک جاهایی کج دستی داشته باشد !!

 

خلاصه اینکه با صبر و طمانینه ی خاص خودم و بالاخره با هل دادن بانو کاغذهایم را برداشتم تا بروم ببینم سهامی که به تشویق یکی از دوستان در سال 89 و موقع تاسیس بانک مهراقتصاد خریده بودم ، به کجا رسیده است ... آخرین خبری که داشتم این بود که سهم 100 تومانی اولیه ( آنهم متعلق به یک بانک !) بعد از تاسیس به 80 و حتی به روایتی به 60 تومان تنزل پیدا کرده بود و این از عجایب اقتصاد می باشد ، چون سهام ترجیحی را می دهند تا اشخاص حقیقی و حقوقی را بنوعی در این معامله ی پرسود شریک بکنند ؛ هر چند باندازه مبلغی ناچیز و 1000ریال سهام اولیه هیچگاه عقب نمی رود !!!!!؟؟؟؟ و نمی دانم چرا دنیا نمی آید از ما مدیریت یاد بگیرد !!! ولی یک چیزی را می دانم و آن اینکه حالا در دنیا یک مدل ویژه وجود دارد برای تجسم و عینیت بخشی (!) و هر کجای دنیا کسی پایش را کج بگذارد به او می گویند ببین اگر غلط راه بروی می شوی مثل ایران !! یا روزگارت می شود مثل روزگار مردم ایران !! و این یعنی ما تدبیرمان را به دنیا صادر کرده ایم و حضرت علی فرمود : بدبخت ترین مردم کسی ست که خودش را مایه عبرت دیگران قرار بدهد.

 

خلاصه اینکه وارد بانک شده و شماره گرفتم (!) آنهم از نوع پدالی (!) که نشان دهنده اوج رعایت فاصله و پروتکل و ... می باشد !! بانکی که همیشه سرجمع با رئیس و خدمه 4 نفر نمی شدند حالا بدون رئیس ( رئیس رفته بود مغاره بغلی ببیند چرا ماشین اش استارت نمی خورد !! ) حدود 8 نفر کت شلواری در پشت پیشخوان ها حضور داشتند و این یعنی موقع انتقال بانک به بانک سپه (!) تا جائی که می توانستند آدم توی بانک چپانده بودند تا بهترین استفاده را بکنند ...


ناچارا و چون کسی توی نوبت نبود یکی چراغش را روشن کرد و رفتم پشت نایلون و موردم را مطرح کردم !! ابتدا وارد صفحه شد و نمی دانستم که می توانست کاری بکند یا نه ولی کمی کلنجار رفت و بعد مرا به طرف آقای معاون راهنمایی کرد ... آقای معاون در بانک با آقای معاون سایر ادارات فرق می کند !! در ادارات و سازمان ها آقای معاون دستش برای هر کاری باز است و کمترین مسئولیت را دارد و تقریبا معاون بودن بسی بهتر از مدیر بودن است و بهترین و جامع ترین و ... نمونه اش آقای طبری که بیست سال معاون بوده !!؟؟ مورد را به آقای معاون گفتم و پرسیدم : " آیا از بابت سهام چیزی به حساب ما واریز کرده اند یا نه !؟ " آقای معاون رفت توی کامپیوتر و تا بیرون بیاید من کمی توضیح مکفی بدهم !!

 

بانک سپه سال 97 به توسط تنی چند از کارشناسان رسمی (!) قیمتگذاری نموده اند روی دو تا بانک حکمت و مهراقتصاد !!! ما با یک نگاه خیلی مثبت همه ی موارد را درست و شریف حساب کردیم !! و قیمتی که برای سهام درآورده اند شده است 17170ریال !!! یعنی یک دفعه از 800ریال اوج گرفتیم تا 17170 ریال و این وسط ( یعنی ۸۹ تا ۹۹) کاری نکرده بودند و سودی نداده بودند و ... !!! حالا بعد از دو سال که یک کیلومرغ شده یک دلار (!)  و ساختمانی که آنها سال 97 محاسبه کرده اند حالا 4 برابر رشد داشته (!) و سکه ی 3میلیونی سال 97 حالا شده است 11میلیون (!) قرار شده است که زمان انتقال بانک های فوق مبالغ فوق به حساب سهام داران ریخته شود ... یعنی اگر ببرند پیش هر بیسوادی و بگویند این سهم سال 97 ، 17170 ریال ارزش داشت ... می گوید حالا می شود چیزی حدود 100000ریال !!!!


خلاصه اینکه حالا خیلی ها راه افتاده اند تا بروند سجام شکایت بکنند از دست بانک سپه و مهر اقتصاد که فروشنده و خریدارِ متقلب و دزد این معامله هستند !!! و خبر اینگونه به من رسیده بود که به حرکت درآمده ام ...

 

برگردیم بانک و ببینیم آقای معاون به کجا رسیده است ... هنوز دارد دنبال صفحه ی من می گردد !! از من پرسید : " شما این سهام را نفروخته اید !؟  " گفتم : " چرا فروخته ام و بیکار بودم و آمدم ببینم جاش دوباره سبز شده یا نه !؟ " همکارش که بغلش نشسته بود یک نیشخندی نشان داد و طرف خیلی ناراحت دوباره سرش را کرد توی کامپیوتر !!! من گاهی وقتها خیلی بیرحم و خشن رفتار می کنم و نمی دانم خوب است یا بد !؟ نشانه خشم نیست بلکه نهایت کاربلدی و استفاده از نیروهای موجود برعلیه یک آدم بد است !! قبلا یک موردی نوشته بودم و شاید لازم بشود و دوباره بنویسم تا ببینید خوب است ادامه بدهم یا بروم پیش یک روانپزشک ( البته بعد از دوران کرونا ! ) از من کارت و شماره خواست و فیش نشانش دادم و پیدا نکرد که نکرد !! دوباره برای اینکه به خشم بیاورمش گفتم : " خوب است که پولمان را به شما می سپاریم و نه خودمان را ، والا حالا خودم را گم می کردید !! " آقای معاون این بار تحمل نکرد و گفت : " من هر روز به صدها نفر جواب می دهم ، چرا متلک می اندازید !!!" گفتم : " خوب کاری می کنم ... دویست نفر هم راه بیاندازی برای همین کار استخدام شده ای !؟ ضمنا من مشتری نیستم که اینطور حرف می زنی (!) من سهامدارم و حتی یک سهم هم داشته باشم باید احترام مرا نگه داری ... به لطف یک ریال من حالا کت شلوار پوشیده ای و فکر میکنی آدم شده ای و گرنه باید در روستایتان می رفتی دنبال گاو گوسفند !! تازه اگر به کسی مثل تو گوسفند بسپارند !!" صدایم را باندازه کافی بلند کرده بودم و همه شنیدند !! کارمند کنار دستی اش ، نه اینکه طرف او را گرفته باشد ، ولی برای حفظ ظاهر بلند شد و کنارش آمد و گفت : " اگر در سیستم پیدا نمی کنید زنگ بزنید و از مرکز استعلام کنید ! " معلوم بود این کارمند از او بیشتر می دانست ولی چرا این شده بود معاون باید بازرسی بانک جواب می داد !! زنگ شدند به مرکز و پشت گوشی می گفتند که ما داریم توی صفحه اطلاعات آن شخص را می بینیم ولی در اینطرف چیزی نبود !! و خلاصه برگه ای پر کردند و من راهی شدم و قرار شد ظهر که خبرش آمد به من زنگ بزند و خبر بدهد !! گفتم : " مطمئن هستم که زنگ نخواهی زد ولی دفعه بعد که آمدم شانس داشته باش و نباش !!! "

 

 نشان به این نشان که بعد از سه روز هنوز کسی زنگ نزده است ...

 

و امممما حق الناس یعنی اینکه سال 97 محاسبه مالی بکنی و تا 99 وجهی واریز نکنی و بعد بیایی یک طرفه وجه واریز بکنی و بعد از قِبَلِ مابه التفاوت این مبالغ که خیلی خیلی زیاد هستند !! فرار بکنی بروی کانادا و یا بناحق هزار برابر چاق و چله بشوی !! یعنی بانک تازه تاسیس را ادغام کرده اند در یک دزد سابقه دار که بانک سپه باشد !!

 

نظرات 2 + ارسال نظر
نگین شنبه 28 تیر 1399 ساعت 23:15 http://www.parisima.blogfa.com

سلام

پدرم با توجه به ضعف شدید بینایی معمولا فیش حقوقیش رو میده به همسر یا پسرم که براش بخونن ..

مدتی قبل همسرم داشت اضافات و کسورات فیش رو میخوند که رسید به یک ایتم بنام "قسط وام" !!
دویست و هفتاد هزار و خورده ای ...
پدرم با تعجب گفت چه وامی؟ من که وامی نگرفتم!!
همسرم گفت ولی از اردیبهشت ماه از شما قسط کم شده بابت وام... پدرم بنده خدا دوباره گفت بخدا من وامی نگرفتم، اصلا نمیدونم این چه وامیه و از چه بابته؟

خلاصه همسرم زنگ زد بانک و پیگیر جریان شد، و کارمند بانک فرمودن اسم و فامیل و شماره ملی بازنشسته رو بفرمایید، اسم و فامیل و شماره ملی پدرم رو فرمودیم!!

و کارمند محترم فرمودن بله بله 5 میلیون وام ایشون در بانک موجوده و شما همین الان هم میتونید تشریف بیارید بگیرید !!!!

همسرم گفت این چطور وامیه که به دست بازنشسته نرسیده اقساطش کم شده و ایشون روحش هم خبردار نیست؟ کارمند بانک فرمودن من در جریان نیستم ولی همین الان تشریف بیارید وام رو بگیرید!!

یعنی شما حساب کنید از فروردین که وام دادن ( بی اونکه روح بازنشسته هم خبر داشته باشه یا تقاضای وام داده باشه) تا خرداد ماه که دومین قسط رو کم کردن این پول توی صندوق مونده .. حالا 5 میلیون شاید با نرخ این روزها مبلغ زیادی نباشه اما شما در سطح گسترده حساب کنید چه مبلغ هنگفتی میشه ...

یادش بخیر قدیما دزدها فقط از دیوار خونه ها بالا میرفتن ..

سلام
همین قدر بگویم که مردم بیخود از کرونا اینهمه می ترسند !! دزدی هم مسری تر می باشد و هم خطرناک تر !!

سمیه پنج‌شنبه 2 مرداد 1399 ساعت 08:37

سلام
واقعا غم انگیز و هر روز که میگذره اوضاع وخیم تر هم میشه
سال 92 وام دانشگاه گرفتم ( وزارت علوم ) و هر ماه قسط میدادم بعد 2 سال دیدم هی اخطار میدن که اگر ندی به ضامنین میگیم و از این حرفها ...
کلی پیگیری کردم دیدم حدودا 270 تومان چون اینترنتی واریز کرده بودم به حسابم ننشسته ، مدارکم بردم دانشگاه که اقا واریز کردم ببینید ... سرتونو درد نیارم خلاصه بعد چند ماه مشخص شد که جناب وزارت علوم چون مبلغ من جز اقلام باز بوده با ی حساب دیگه تیک زده بودن و صافش کردن و من مجبور شدم دوباره پرداخت کنم به همین راحتی

سلام
متاسفانه دست اندرکاران هرچی هم نداشته باشند چندقبضه رو دارند !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد