یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

مشاور خرید !!

 

یکی از فامیل های دور از تهران تماس گرفته بود که باتفاق دوست اش می خواهند بیایند تبریز برای خرید یک دستگاه تولید ماسک !! و ابراز علاقه کرده بود برای همراهی من و تجدید دیدار ... البته از آن فقره ها بود که از قدیم الایام همچنان دوستش داشتم و چند خاطره ی خوب باهم ساخته بودیم !!

   

صبح قرار بود برسند و من با برادرزاده هماهنگ کرده بودم که برویم و اوشون را از ایستگاه قطار برداریم و ببریم سر کارخانه و از این حرفها ... وقتی تماس گرفته بودند من فیلم و مشخصات دستگاه را برای برادربزرگ فرستاده بودم و آنها یکسری محاسبات کرده بودند و بیشتر از خود خریداران اطلاعات در دست داشتم !!

 

ساعت 10 را اعلام کرده بودند برایرسیدن قطار و من ساعت 8/30 از خانه بیرون آمدم تا بروم از آن سر شهر ( تقریبا تمام قطر شهر فاصله ی ما بود!! ) آنها را بردارم ... سوار اتوبوس شدم و ماسک را زدم !! توی اتوبوس همش سه چها رنفر بودیم و همه ماسک داشتند الا راننده (!) راننده تقریبا در معرض ترین فرد یک ماشین آنهم از نوع اتوبوس شهری می باشد و اگر همه ماسک نزنند ایشان باید حتما بزنند !! موبایل را درآورده و دو تا عکس گرفته و ارسال کردم به بالدیزخانیم که با نصرنیوز کار می کند ونوشتم لطفا به روابط عمومی اتوبوسرانی بگوئید به خودشان تالزام کنند و بعد از مردم خواهش کنند (!) نه اینکه خودشان رعایت نکنند و به مردم الزام کنند تا ماسک بزنند ؛ راننده ها ناقلترین افراد جامعه هستند !!

 


 


و بعد مسیر را با تعویض اتوبوس با بی آر تی ادامه دادم و رفتم تا ایستگاه آخر بی آر تی که همانا ایستگاه راه آهن می باشد !! مسافرها رسیده بودند و چند دقیقه بعد برادرزاده هم رسید !! کمی بیشتر از مسیری که رفته بودم را دوباره برگشتیم به این سر شهر و کمی خارج از  شهر تا به کارخانه رسیدیم ... نکته اینکه زنگ زده ام به کارخانه تا آدرس دقیق را بپرسم و پیام آمده که لطفا از طریق واتسآپ پیام بدهید !! واتساپ کرده ام و جوابداده که برای چه تشریف می آورید !؟ ( گفتم برای خوردن یک بستنی دورهمی !! ) آدم برای چه می رود سراغ یک کارخانه !!؟؟ بعد همان آدرس روی اینترنت را فرستاده است ... باسمنج - شماره 42 !! ... یعنی شورای شهر باسمنج هم از این آدرس به جایی نمی رسد !؟!؟ و اینکه کارخانه دقیقا روبروی کندرود بود !! همین چند پیام واتساپی باندازه کافی برای بگو بخند کافی بود !!

 

دوست فامیل ما دکتر داروساز بود و کمی زیادی مسن تشریف داشت ... از قرار معلوم آدم خرپولی بود و توی کار ساخت و ساز برج و ویلا و ... بود و فامیل ما که مهندس ساختمان هایش بود در این خرید همراهیش می کرد ... تب ماسک و کرونا باعث شده بود تا این آقای خرپول و ظاهرا خیلی طمعکار از این ناحیه هم بی عنایت رد نشود !! مخصوصا که برای این محصول از هر چیزی هم که سر درنمی آورد در مورد عرضه به بازار دستش باز بود !!! تنها چیزی هم که در جریان خرید اصلا برایش اهمیت نداشت مورد بهداشتی بودن جریان تولید ماسک بود !!!

 

سری به کارخانه زدیم و بعد مجبور شدند ما را راهنمایی بکنند به جایی که مونتاژ کار می کردند تا تمام شده و احیانا نیمه تمام دستگاه را هم ببینیم !! و بالاخره پیش فاکتور را نوشتند و کارهای ابتدایی تمام شدند !! ناهار را با هم بودیم و بردیم فرودگاه تا زودتر به شهرشان برسند ... تمام حضورشان در تبریز 6 ساعت شد و بغیر از 2 ساعتی که در جریان خرید دستگاه تلف شد (!) 4 ساعت بقیه را در حال حرف زدن با تلفن بودند ؛ با مهندس مشاور و برقکار و موزائیک کا رو سفارش ماسه برای فلان ساختمان و آسانسور کار و ... !!! یک جایی هم به من گفت : " شرمنده مهندس ... آنقدر مشغله ی کاری داریم که دائم سرمان توی گوشیه !! " و من نامردی نکرده و گفتم : " آدم که زندگی بلد نباشه باید خودشو با کار مشغول بکنه !! " ( فامیل دورمان به من گفت : " درسته که در سایه کار با این آدم کلی پول به دست می آورم ولی از دست اخلاق گندش خیلی شاکی هستم !! و وقتی تو بهش متلک می اندازی کلی دلم خنک می شود !! )

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین پنج‌شنبه 26 تیر 1399 ساعت 23:11 http://www.parisima.blogfa.com

سلام

راننده اتوبوس که خوبه، من مدتی قبل دخترمو بردم درمانگاه دکتر ماسک نداشت!! اومدیم بیرون به مسئول پذیرش گفتم به نظر شما دکتر نباید ماسک داشته باشن؟
جواب فرمودن نه آخه شیفت تازه عوض شده دکتر تازه رسیدن هنوز (!!) ماسک نزدن ...

در ضمن با عرض معذرت، از این آقایی که وصفشون رفت هیچ خوشم نیومد!! کلا از آدمهایی که از هر جریانی میخوان بهره مالی ببرن خوشم نمیاد ...

سلام
همین آقای دکتر داستان ما هم ماسک نمی زد و می گفت اعتقادی ندارد !!
یک جایی هم گفت که اسفند 1299 رضاشاه آمدایران را درست کرد و اسفند 1399 هم یکی خواهد آمد ... من گفتم رضاشاه با سماجت بیسوادها دست و پنجه نرم کرد و کسی که حالا بیاید باید با حماقت باسوادها دست و پنجه نرم بکند !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد