یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

خط فقر ، خط سلامت ...

 

در سالهای دورتر که ما دانشگاه می رفتیم یک بحثی مطرح بود با عنوان خط سلامت که سازمان بهداشت جهانی آن را روی سالانه 500 دلار برای هر فرد تنظیم کرده بود ... یعنی اگر در خانوار سه نفره اگر درآمد سالانه 1500 دلار باشد آن خانواده روی خط سلامت قرار دارد !!

   

چند روز پیش در جایی بودم ، من بواسطه ی مسیرهایی که در روز طی می کنم ، در یک جاهایی باری خوش و بش و کمی نفس گرفتن و احیانا چای و ... توقف میکنم و به این قبیل جاها باصطلاح زنجان می گویم ... زنجان برای ما همیشه بعنوان نماد توقف سرراهی برای استراحت کوتاه می باشد !! خلاصه اینکه یکی آنجا بود و یک سوالی از من در رابطه با کار بعد از بازنشستگی پرسید و جواب های من هی به سوال دیگری متصل شد و بالاخره یک ساعتی و سوال کننده مثل برخی نماینده که از جواب قانع نمی شوند ، اعلام کرد که قانع نشدم !! و من گفتم : " خاک گور برای همین روزهاست که آدمی که قانع نمی شود را قانع کند !! "

 

طبق معمول طرف شاکی بود از اوضاع اقتصادی خراب کشور و اینکه برای خرید خانه مجبور شده است 80میلیون وام بگیرد و حالا تا خرخره در قرض است و از این حرف ها !! و هی می آورد و حرفش را به خط فقر مرتبط می کرد و از این دست حرفها که این روزها زیادتر شده است !! وقتی من داشتم خط سلامت را توضیح می دادم او باز روی خط فقر حرف می زد و مجبور شدم گوشش را بگیرم و فرق خط فقر با خط سلامت را برایش توضیح بدهم که خط فقر یک مسئله ی فرهنگی و اقتصادی است ولی خط سلامت یک موضوع اقتصادی و بهداشتی است !! و ملت ما همیشه زیر خط فقر خواهد ماند و دلیل آن بواسطه ی فقر فرهنگی شدیدی ست که گریبانگیر ماست !! همان فقری که ما را به انقلابی واداشت که این روزها پا به سن گذاشته ها اذعان دارند که اشتباه کرده اند !! و مطمئنا این اعتراف آنها نشانه ی بیداری و عدم اشتباه نیست بلکه به اشتباهی دیگر می اندیشند !! و این بازی ادامه خواهد داشت تا زمانی که اوضاع آگاهی و فرهنگی خوب بشود و به این زودی ها سوسوی امیدی مشاهده نمی شود ، چرا که مرم ما هنوز دنبال منافع نزدیک هستند و کسانی که برنامه سوار شدن به ملت را دنبال می کنند در حال ترسیم برنامه های منافع بلندمدت خود هستند !!

 

وقتی حرف از فرهنگ می شود ، مردم زود می روند دور و بر دین چادر می زنند !! در حالیکه دین هم یکی از موضوعات فرهنگی می باشد و طبیعی است که هر کسی که می خواهد خود را تبلیغ نماید ، دوست دارد سهم بیشتری از فرهنگ را به خود ربط بدهد !! فرهنگ ما هم کوروش را دارد و هم نادرشاه افشار را ، هم فتحعلشاه را و هم رضاخان پهلوی را و ایضا هزاران نوع از این دست که در لابلای تاریخ گم شده اند !! ما مقبره نادر داریم و مجسمه اش را درست کرده ایم و چه بسا برایش ارزش زیادی قائل هستیم و می دانیم برای حرص حکومت و ترس کنار گذاشته شدن (!) چشمان فرزندش را درآورده بود !! و حالا هم کسانی داریم که به هر قیمتی نمی خواهند کنار بروند !! نمونه خیلی کوچک اش همین دکتر ربیعی است که با آن خفت او را استیضاح کردند و دوباره رفت رئیس کارافرینی شد و حالا شده سخنگوی دولت و تا مرگ به سراغش نیاید محال است از این سفره ی رنگین خدمت به خلق دست بکشد !! کسی که او را نگه داشته است ، مطمئنا لیاقتش نیست بلکه فقر فرهنگی دست به دست هم داده ی این ملت می باشد !!! خطی که از کارگر ساده تا دکتر و مهندس و وکیل و وزیر را شامل می شود و بیشتر به کلاف سردرگم شبیه است و از دور بصورت بدبختی دیده می شود !!

 

البته یک حساب دو دو تا هم برایش کردم که آن زمان که ما دانشگاه بودیم 500دلار در سال چیزی حدود 500هزار تومان می شد و حالا که تقریبا حدود 6.5 میلیون می شود باز عدد ثابتی است و نشان می دهد افزایش درآمد مردم نیز همپای رشد دلار بالا می رود !! که برای یک خانوار سه نفره برای هر ماه چیزی حدود 1.650 می شود !! و این یعنی یک خانوار سه نفره با این مبلغ می تواند روی خط سلامت بماند و نه اینکه در رفاه بسر ببرد !!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد