و باز نیمه شعبان رسید ...
بین تمامی عکس هایی که در آلبوم دارم و شاید هم بدلایلی دیگر ندارم یک عکسی از جمکران دارم که در نوع خودش هم زیبا و هم پرخاطره است !! خیلی زود زود هم به چشمم می خورد ، یعنی در یکی دو جا ذخیره شده است و هرگاه دنبال عکسی بگردم ، این را هم می بینم !!
چند سال پیش بود و همراه سه تن از همکاران جوانتر ، به یک سفر چند روزه رفتیم ... یک سفر پربار و خیلی فشرده و بیادماندنی !! ابتدا از زنجان و " گنبد سلطانیه " شروع کردیم و بعد رفتیم قیدار و غار " کتله خور " و از آنجا رفتیم به قم و حرم حضرت معصومه (س) !! شب در قم بودیم و صبح رفتیم " کاشان گردی " !! و عصر دوباره برگشتیم به " جمکران " و شب در آنجا بودیم و صبح راه افتادیم به طرف تبریز ...
یک عالمه هم عکس گرفتیم و خوش گذشت ...
شبی که در حیاط جمکران خوابیده بودیم که آن هم در نوع خودش جالب بود و سوژه شده بودیم برای عکس گرفتن دیگران از نحوه ی خوابیدن ما !! خلاصه اینکه نصف شبی در حالیکه دوربین موبایل در تنظیم عکس گرفتن مسی بود (!) و برایش زمان هم گذاشته بودم (!) از خواب بیدار شدم و دیدم محوطه خالیست و همه چیز آرام تشریف دارد ، گموبایل را به فلاکس چسباندم و شاتل را زدم !! تا دوربین بیاید تا 10 بشمارد و عکس بگیرد من خوابیدم بودم !! صبح که بیدار شدم اصلا یادم نبود که شب بیدار شده ام و عکس گرفته ام !! وقتی موبایل را برداشتم دیدم یک عکس در آن هست و یاد شب افتادم ... البته اگر شب بیدارتر بودم عکس های زیادی می گرفتم ولی همین یک عکس بود !!
عیدتان مبارک ...
و انتظار فرج در میان همه ی انتظارهای بشر ، زیباترین انتظار است !!
