یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

قار قار

 

 

امروز صبح صدای قارقار کلاغ ها محله را گذاشته بود روی سرشان ...


اولین چیزی که بیادم آمد فیلم کلاغ ها ( البته با نام پرندگان هم نشان داده بودند !) بود از " هیچکاک " که فکر کنم یکی دوبار آن را نشان داده بودند ، کمی بعد به یاد کارخانه افتادم که در این موقع از سال کلاغ ها می آمدند و روی درختان محوطه ماشین سازی می نشستند و تا آمدن بهار مهمان دائمی بودند و صبح ها که اتوبوس ها وارد کارخانه می شدند ، آنها هم دسته دسته پرواز می کردند تا بروند و به کار و زندگی شان برسند ...

 

نظرات 2 + ارسال نظر
نگین دوشنبه 19 شهریور 1397 ساعت 14:28

سلام

نمیدونم چرا احساس کردم دلتون برای کار، یا لااقل برای محیط کارخونه و همکاران، تنگ شده ...

سلام
بهرحال جزئی از زندگی من بود ... آنهم نه جزء کوچک ، نصف عمر !!

نگین دوشنبه 19 شهریور 1397 ساعت 14:30

یه عزیزی تو فامیل داریم وقتی کلاغها قار قار میکنن سه بار پشت سر هم تکرار میکنه: خوش خبر باشی، خوش خبر باشی، خوش خبر باشی ..

میگه اگه اینو نگیم کلاغ خبر بد میاره!!!!!!

به لطف رادیو و تلویزیون خبری نمانده که زحمتش را کلاغ بکشد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد