دیرنوشت ...

دیروز اربعین بود و اینجا هم مثل خیلی جاهای دیگر بسته بود ...

دکه هایی که دکان می شوند ...

انسان ها در برخی مواقع که دُز توانایی شان بالا می شود ؛ بدلایلی !؟ ؛ که در بهترین حالت می شود آن را گرایش فطری نامید و جنبه ی معنوی را در آن دخالت داد ، دست به کارهای عام المنفعه می زنند !! البته این از بابت اقدام عملی بود وگرنه خیلی از سایرانسان ها و شاید چندین برابر آن انسان هایی که ذکرشان رفت (!) ؛ بدلایلی !؟ ؛  که باز در بهترین حالت می شود آن را حس نوع دوستی نامید و جنبه ی مهربانی را در آن دخالت داد ، اینجا و آنجا دَم از نوعدوستی  و طبیعت دوستی و ... می زنند !!

از جیب دیگران ...

این روزها زندگی از جیب دیگران مد شده است !!  البته این دیگران گاهی از خودمان هستند و گاهی فکر می کنیم از خودمان هستند و وقتی درست نگاه بکنیم می بینیم به اختیار خود سنگ آسیاب دیگران را می گردانیم تا گندممان به نفع آنها آرد شود ...

گره کور در دم روباه!!

عتیقه ای زیر چوب حراج

برای خواندن این نوشته ، حتی برای چند لحظه هم که شده !! ، از پوسته ی محلی خود بیرون بیایید و نگاهی واقعا ملی داشته باشید ...