یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

شبهای مهبادی !!

 

امشب با نوه ها به کوه خواهم رفت ... اگر باد مجال داد چند تا عکس از آنها خواهم گرفت تا یادگار بماند برای روزهای یاد ایام شان !!

 

 

برنامه ی بعد از ماه رمضانم تقریبا نهایی شده است و اگر مورد خاصی پیش نیاید ،‌روز عید فطر عازم چالوس خواهم بود تا به قله علم کوه بروم ... از آخرین صعودم به علم کوه چند سالی می گذرد و پیارسال هم وقتی رسیدیم به منطقه سیل همه جا را شسته و با خود برده بود ،‌حتی خاطرات من با آن جاده ی تا ابتدای مسیر کوهپیمایی را !!


این برنامه را بهمراه یکی از همکارانم اجرا خواهم کرد و برای همین هر روز چند بار کروکی منطقه را در مغزم بررسی می کنم تا بهترین و بیادماندنی ترین صعودم به علم کوه باشد ،‌هر چند همه ی صعودهای قبلی ام به این منطقه در نوع خود صفحات خوبی در آلبوم خاطراتم بودند ...


===


این روزها کمی تا قسمتی احوالم دپرس تشریف دارد ،‌ ولی سعی می کنم زیاد در زندگی روزمره ام تاثیر نگذارد ... دیشب بعد از آمدن از کوه برادرهایم در خانه بودند و نیم ساعتی لودگی کردم در حد تیم ملی (‌ البته نه تیم ملی خودمان ، بلکه تیم ملی آلمان !!‌ )‌ و بعد از مدتها جمع یک تکان شدیدی خوردند از شدت خندیدن !! 


===


اگر ترازوی خانه دروغ نگفته باشد در طی این روزهایی که از ماه رمضان گذشته ،‌ حدود 5کیلو وزن کم کرده ام و افتاده ام روی 88 کیلو ،‌ امروز متوجه شدم که اگر کار به همین منوال پیش برود باید فکری برای تعویض سایز لباس هایم بکنم ... البته این موضوع بخاطر کم خوردن نبوده است بلکه بخاطر این بوده که بیست روزی می شود که هله هوله نخورده ام و برنامه ی غذایی و ورزشی مرتبی داشته ام ... 


کالری اگر وارد بدن بشود خوب است ،‌ و اگر بعد از اینکه وارد شد وظیفه اش را انجام داده و برود بهتر است !! دقیقا مثل مهمان !!




 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد