دیروز بعد از ظهر خیلی دوست داشتم بخوابم ولی خریدهایم وسوسه کردند و مرا مشغول کردند و برای همین کتابی که در مورد ماندلا بود و توسط دوستم ترجمه شده بود را سرپایی خواندم ( سالهای قبل دایی جان برایم دست نوشته هایی از ماندلا ترجمه کرده می فرستاد ، تا اینکه متوجه شدم یکی از دوستان قدیمی زحمت ترجمه ی کتاب قدم اول - ماندلا که توسط انتشارات شیرازه بوده را کشیده است ! )
امروز را مرخصی رد کرده بودم ، تا کمی به کارهای عقب مانده برسم !! البته من هیچوقت کار عقب افتاده تولید نمی کنم ولی برخی کارها خاصیت شان عقب مانده گی است ...