روز پرکار ...
امروز روز پرکاری داشتم ... کارخانه که نرفته باشم یا در خانه می مانم و یا همه اش بیرون خانه هستم ... در خانه که باشم تا صدایم نکنند از پای کامپیوتر بلند نمی شوم مگر به ضروریات حیاتی !!
چند کار نیمه تمام در کامپیوترم داشتم و باید به آنها سر و سامان می دادم ، مرتب کردن آرشیو وبلاگ بلاگفایی و آماده کردن برای گرفتن پرینت ، بیشتر از 8 ساعت از من وقت گرفت !! آنهم تازه سال 90 ، با توجه به اینکه اغلب عکس های سال 90 به بعد آپلود از طریق سایت پیکوفایل است و خوشبختانه مورد عنایت فیلشترینگ نمی گردد برای همین سالم مانده بودند و برای حذف یا بزرگ و کوچک کردن آنها زمان زیادی از دست دادم !!
صبحانه را بخاطر اینکه حواسم نبود از دست دادم ، ظهر یک تک پا برای خرید نان از خانه بیرون رفتم و زود برگشتم ...
بعداز ظهر را هم تماما پای کامپیوتر بودم و هر از گاهی سری به نت می زدم ، سرعت نت بقدری بالا رفته است که نمی شود با آن کار کرد !!
===
حوالی ساعت 19 فوتورافچی تماس گرفت و باتفاق رفتیم نمایشگاه بین المللی برای بازدید از نمایشگاه مصالح ساختمانی !! یکی از دوستان در آنجا غرفه داشت و باید سری می زدیم ...
بعد از نمایشگاه ، سر راهمان سری زدیم به " رستوران ریحان " ، چند وقتی بود که تبلیغاتش هی توی چشممان می رفت ، مخصوصا که عکس های تبلیغاتی اش را یکی از بهترین های عکاسی کار کرده بود ...
جای کوچکی بود و حداقل باید چند برابر بزرگتر می بود ، رستوران باید آنقدر بزرگ باشد که !!!!!!! سفارش دادیم و موقع سفارش دادن سربسر گارسن گذاشته بودم و بیچاره تا سفارش را بگیرد چند کیلو کم کرد !!
غذاهایش خوب بودند و در لیست رستوران هایی که باید مادرزنم را مهمان بکنم اسم اش را یادداشت کردم (!)
این از طرح زیبای سالن همکف !!
اینهم از منوی سفارش غذا !!
دو ساعت است پای کامپیوتر هستم و
فردا باید یک ددر اردیبهشتی برویم ... برای شکار لاله های هوراند !!
البته یک دعوتی هم برای شرکت در مراسم سالانه ی اسب دوانی زنان عشایر در اطراف هوراند برایم رسیده بود که چون هلی کوپتر نبود رد کردم ، ایشالا برای تور دوچرخه سواری آذربایجان اگر راهمان دادند برویم کمی عکس هوایی بگیریم !!!
...
