یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

تکرار عجیب ..

امروز یکی از همکاران از دنده چپ بلند شده بود و هی غر می زد و بدخلقی می کرد و از زمین و زمان شاکی بود ... گفتم : " تقصیر تو نیست سن آدم که زیاد بشود مثل ماشین کهنه به صدا می افتد و از هر طرفش صدا می دهد !! "

ظهر قرار بود زنگ بزنم و حضورم در بازی امروز را کنسل بکنم ، که همان لحظه یکی از بچه ها زنگ زد و گفت که عصر دنبالم می آید ، منهم بله را گفتم و .... عصر که می رفتم سر قرار ، قسمتی از مسیر را با تاکسی رفتم ، یک پیرمردی خیلی مودبانه داشت به زمین و زمان فحش می داد ، کم کم رفت روی تاریخ و دنده عقب گرفت و از پهلوی تا قاجار پیش رفت !!! پیاده شدنی راننده گفت : " اولش خوب آمده بود ، بعد انگار قاتی داشت !! " گفتم : " تقصیر او نیست سن آدم که زیاد بشود مثل ماشین کهنه به صدا می افتد و از هر طرفش صدا می دهد !! "

===

موقع بازی ، یکی از دوستان زیادی داد و قال راه انداخته بود و هی پاس گل می خواست و ... به او می گویم : " عزیز من ... قرار باشد همه ی پاس های من درست باشد و همه ی شوت هایم توی گل برود ، من بجای بازی با تو باید در بارسلون کنار اینیستا توپ می زدم !! " برگشتنی همان دوستی که مرا برده بود در راه بازگشت می گفت : " فلانی هم امروز بجای بازی کردن فقط به این و آن گیر داده بود و میدان را روی سرش گذاشته بود ! " گفتم : " تقصیر او نیست سن آدم که زیاد بشود مثل ماشین کهنه به صدا می افتد و از هر طرفش صدا می دهد !! "

بعد زدم زیر خنده ...

پرسید : " چرا می خندی ؟ " گفتم :" من از امروز صبح به هر صحنه ای رسیده ام این جمله را گفته ام ، شاید در مورد خودم هم صدق می کند و افتاده ام به صدا کردن و هی این جمله را تکرار می کنم !! "

نظرات 1 + ارسال نظر
khatere hastam چهارشنبه 3 اردیبهشت 1393 ساعت 01:04

پس باید روغن کاری کنیم تا کمتر صدا بدیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد