یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

دنیای مجازی ...

” عصرِ ارتباطات ” نام ِ دروغینی بیش نیست . 

مثل همان پدر و مادرهایی که دخترهای سبزه ء خود را ” سپیده ” می نامند و پسرهای کچل خود را ” زلفعلی ” و «سندرم داون» دارهای خود را ” فهیم” می خوانند ، سیاستمداران و مدیران و بزرگان بشریت هم به دروغ این عصر را ” عصر ارتباطات ” می نامند!

این عصر ، عصر ” تنهایی و در خود فرو رفتن ” است !

اینکه در جیب همه ، از پیرمرد ۸۰ ساله ی محله ی ما تا بچه های ۵ ساله  مهد کودکی یک تلفن همراه است ، دلیلی بر با هم بودن آدم ها نیست .

هیچ کس یک ظهر دلگیرِ جمعه که دلت دارد از سینه در می آید و خفه شدی از بی هم صحبتی ،  زنگ نمی زند و نمی پرسد ” حالت خوب است ؟ ” ،

هیچ کس تو را به نوشیدن قهوه های بیمزه ی کافه عکس و یا خوردن کیک های خوشمزه ی کافه فرانسه و یا حرف زدن در کافه سیاه و سپید با آن مدیر بد اخلاقش دعوت نمی کند!

هیچ کس نمی گوید بیا با هم برویم جاده چالوس و کباب و ماهی قزل آلا بخوریم .

هیچ کس تو را به پیاده روی یک عصر پاییزی دعوت نمی کند.

هیچ کس حتی تنهایی اش را با تو سهیم نمی شود.

وقتی زنگ می زنند با خودت شرط می بندی که حتما کاری از تو توقع دارد و بدتر از آن شرط می بندی برای پرسیدن حالت زنگ زده است یا کاری دارد و همیشه می بازی. 

 و تماشایی است تعجب دوستان و اقوام وقتی فقط بخاطر دیدنشان بهشان سر می زنی یا تماس می گیری .

سهم ِ ما از ارتباطات ،گسترش دردسرها و گرفتاریهایمان است .

عصر ِ ارتباطات  فقط یک فریب است .

ما وسایل ارتباطی را گسترش داده ایم که مادرها هر زمان دلشان خواست به فرزندان بخت برگشته زنگ بزنند که ” کدوم گوری هستی ؟ ” و زن ها به شوهرهایشان زنگ بزنند ” کجایی؟ چرا دیر کردی؟ ” و شوهرها زنگ بزنند که ” به مامانم زنگ بزن حالش را بپرس ” و فرزندها به پدرهایشان بگویند” سر راه برای من سی دی جدید بن ۱۰ هم بخر با چیپس فلفلی و ماست موسیر! “

ما هی هر روز تنها تر شدیم .

هر روز منزوی تر شدیم.

هر روز مجازی تر شدیم.

ما در دنیای مجازی غرق شدیم !

ما یادمان رفت به پدربزرگ و مادر بزرگ هایمان سر بزنیم ، چون هر بار که می خواهیم از خانه بیرون برویم ، چراغ اسم یک عالمه از دوستان مجازی ما روشن است و دلمان نمی آید بدون ” گپ زدن ” با آنها برویم و وقتی ” گپ ” ما تمام میشود دیگر دیر شده و خسته شده ایم از بس با کیبورد حرف زده ایم!

 

این گونه است که وب کم ها زیاد میشود و اِسکایپ و اوووو !  

همه گیر تر می شوند و اینگونه است که ما مجازا عاشق ” ع ” میشویم و “ع ” مجازا عاشق ” الف ” و ” واو” می شود و آنها مجازا عاشق دیگرانی که خود مجازا عاشق دیگران اند!

اینگونه است که ما دلمان نمی خواهد از پشت صفحه بلند شویم مبادا ” ع ” بیاید و برود و ما نبینیمش!

اینگونه است که هی آدم ها تنها تر میشوند.

اینگونه است که ما خواهرمان را دو هفته است ندیده ایم و حرف نزده ایم و فقط سه باری مجازا گپ زده ایم.

اینگونه است که نیمه شب می فهمیم پدرمان یک سفر ِ ده روزه  در پیش دارد و ما نمی دانستیم ، ولی می دانیم که دختر ِ فلان دوست ندیده ، دیروز عروسکی خریده است که وقتی دلش را فشار دهی ” آی لاو یو ” میگوید! و پسر ِ فلان بلاگر تازگی ها نقاشی می کند و عکس نقاشی اش را هم دیده ایم ، اما سه هفته است که برادرمان را ندیده ایم !

 

اینگونه است که دیگر همسایه از همسایه خبر ندارد . کبری خانم دارد از فلان سایت خانه داری دستور تهیه دسری که هفته پیش در “بفرمایید شام” خیلی مورد استقبال واقع شد را می خواند  و اصغر آقا دارد برای سفر به کرمان بجای علی آقا همسایه کرمانی مان  از سفرتور دات کام مشورت می گیرد!

 

ما معتقدیم که ” عصرِ ارتباطات ” نام دروغینی بیش نیست!!

( بازنشر یک ایمیل )

نظرات 4 + ارسال نظر
سپیده(sisi) یکشنبه 25 فروردین 1392 ساعت 16:06

اول از همه سلام و تبریک سال نو به جناب دادو.امیدوارم سال خوبی پیش رو داشته باشین
دوم اینکه مطلب جالبی بود بخصوص اول اولش .منم سبزه هستم و اسمم سپیده س ولی بخدا اولش که دنیا اومدم سفید بودم بعد ملون شدم عکسهام موجوده

سلام
سال نوی شما هم مبارک ، سال خوبی داشته باشین
اینجور مطالب از این اشتباهات زیاد دارند
نظر خود من این است که این عصر اتصالات است نه ارتباطات !!

[ بدون نام ] یکشنبه 25 فروردین 1392 ساعت 18:56

کاملا درسته
با سطر سطرش موافقم
خیلی ممنونم جالب بود .

همطاف یلنیز دوشنبه 26 فروردین 1392 ساعت 06:45 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام
چه ایمیل صادقی
.
اون وخ اتصالات این عصر چطوریاست!؟

khatere hastam سه‌شنبه 2 اردیبهشت 1393 ساعت 21:41

خب خیلی از چیزایی که توی این متن بود درسته اما یه چیزای خوبی هم داره این عصر ارتباطات..
مثلا اگه نبود من از کجا دوستان خوبی هر چند مجازی مثل شما پیدا می کردم و از خوندن نوشته هاشون لذت میبردم و خیلی از ساعات تنهاییم رو باهاش پر می کردم..
هر پدیده ای هم خوبی داره هم بدی خوبه خوبی هاشو بگیریم و از بدی هاش تلاش کنیم فاصله بگیریم...


لطف دارید ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد