یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

مکث نت !!


کارخانه که هستم نت ندارم ، خانه که می رسم نت دارم ولی از نوع  وای مکث!! یعنی برای بالا آوردن یک صفحه ی ناقابل وبلاگ چقدر مکث می کند !!! فردا شاید یک ددری بروم ، چه شود این ددر کلکسیون فروردین ماه ...

===

دیشب ختم مادر دوستم بود ، همه ی چهره های ممتاز کوهنوردی شهر حضور داشتند !! بغل دستی ام در حال خواندن فاتحه بود که از او در مورد زلزله ی بوشهر می پرسیدم ! گفت : " یک لحظه صبر کن این فاتحه را بخوانم بعد ... " گفتم : " به خودت زحمت نده ، از این مسجد هیچ صوابی برای آن مرحوم نخواهد رسید ، مگر از بابت جمع کردن دو ساعته این جمع ممتاز از سطح شهر !! " آنقدر برای خوش و بش با تازه واردین ، تازه نشین ها ، تازه فاتحه تمام کرده ها و تازه ... !! عرض ارادت سر و گردنی کرده بودم که باندازه ی نیم ساعت دویدن خسته شده بودم !! بغل دستی ام گفت : " شناختن همه این دردسرها را هم دارد !! " گفتم : " من فکر می کردم پیشکسوت شدن فقط نقطه اش زیاد است ، حالا می بینم دردسرش هم زیاد است !! " رفتیم کنار دیوار تا روی صندلی بنشینیم و موعظه ی آخوند را بشنویم که از کنسولگری ترکیه آمدند و جایمان را به آنها دادیم و باز رفتیم روی فرش ...
شب برای شام دوباره دورهم بودیم ، تجدید دیدار بود و کمی دلخوشی با دوستانی که قدیم ها دنبال بهانه بودیم برای جدا شدن و به خانه رفتن و حالا دنبال بهانه ای برای دیدن هم ، حتی اگر به قیمت یک مرده باشد !!!

نظرات 2 + ارسال نظر
همطاف یلنیز جمعه 23 فروردین 1392 ساعت 15:02 http://fazeinali.blogfa.com/

روژان
روژان
روژان
سلام
روژان؟!

khatere hastam سه‌شنبه 2 اردیبهشت 1393 ساعت 21:21

راستش مدت هاست که مراسم ختم رو بیشتر از مراسم عروسی دوست دارم مخصوصا اگر میت مرگش خیلی برام درد آور نباشه... توی مراسم ختم ها معمولا همه بدون ریا حضور پیدا می کنند و احساس نزدیکی با دوستان و اقوام میکنی چشم و هم چشمی ها و قیافه گرفتن ها توی این مراسم خیلی کمتر هست من این صمیمیت رو دوست دارم هر چند به از دست دادن عزیزی منجر شده باشه....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد