یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

انتخابات دوازدهم ...

 

انتخابات دوازدهم با همه التهاباتی که داشت تمام شد ... گاهی اوقات مجلس ختم دست چند تا مداح می افتد که دلشان نمی آید تریبون را ول کنند و مردم که مستاصل می شوند ، همان وسط مداحی و ... یهو بلند می شوند و می روند و حضرات سنگ روی یخ می شوند !؟

 

 

انتخابات یک برنامه باکلاسِ اجتماعی از جنس شعور شهروندان می باشد و البته در کشورهایی مثل کشور ما ، مردم هنوز دارند در مقدمات این جریان پیشرفته ، تمرین دموکراسی می کنند ... و فراز و فرودهایش برای اهل فن ( خارج نشین و داخل نشین ! ) پوشیده نیست !؟ ولی در جامعه ما یک عده دوست دارند هر چیزی را بیش از حد « داد - دوز » بکنند !؟ داد - دوز کردن ، عملیات خوشمزه سازی غذا در مراحل قبل و حین پخت است ، با افزودن انواع چاشنی ها و ادویه ها و ... و برخی اوقات این افزودنی ها آنقدر می شود که وظیفه ی فلسفی خود غذا از بین می رود و چه بسا دور ریخته می شود !؟ التهابات بی خود در این دوره آنقدر بود که انتخابات ته گرفت ، یا بقول ما « دیب قاپدی !؟ » شور انقلابی آنقدر زیاد شد که شعور سیاسی زیر سوال رفت !؟

یک عده ای که از اول رای نمی دادند و موضعشان مشخص بود !! عده ای فریب قرآن بر سر نیزه شده را خوردند و نخواستند رای بدهند و « الحکم لله » سر دادند !! بعضی آنچنان طمع مقام و قدرت کورشان کرده بود که به دری وری گفتن افتادند !! حتی حرکت عجولانه در دقیقه آخر و صبر بی دلیل در زمان های مناسب ،, برای دادن لیست مناسب از طرف احزاب ، خود مانعی برای حضور مردم شد !؟ همچنین وعده های پوچ و غیرعملی در دولت و مجلس پشتیبان دولت ، مردم را خسته کرد !!؟ تاثیرات رسانه ها و رساله ها در دلسردی مردم  قابل توجه بود !! و ...

با این حال انتخابات برگزار شد ... قبلاها وقتی آمار مشارکت در انتخابات بالا گزارش می شد من می نوشتم که این آمارها نشان دهنده ی شعور بالای سیاسی و اجتماعی نیست !؟ چرا که شعور بالای سیاسی و اجتماعی خودش را فقط در انتخابات نشان نمی دهد و در سایر رفتارهای اجتماعی هم دیده می شود و چون دیده نمی شود برای همین مشارکت بالا یا پائین در جامعه ما ، قدرت برانگیختن محرک ها را نشان می دهد !! اینکه باچه انگیزش هایی بتوان ملت همیشه در صحنه و البته با حواس پرت را بتوان پای صندوق کشاند !؟ شاید عبارت با حواس پرت برای خیلی ها خوشآیند نباشد ، اولا همه می توانند خود را استثناء فرض بکنند و محدودیتی برای مستثنی شدن نیست ! دوما وقتی یک فرد هنوز تکلیفش با خدایش مشخص نیست و حرفهایش با اعتقاداتش همخوانی نداردو معلوم است اعتقاداتش را مدیون لباس و حرف فلانی می باشد و اگر فلانی برگردد این هم برمی گردد !؟ با کار و زندگی واقعی اش مشخص نیست !؟ آن وقت چگونه می تواند در دریای پرتلاطم جریانات سیاسی که معلوم نیست ساز کی به کدام قصد و غرض کوک شده است ، حواس جمع داشته باشد !؟ در کشورهایی مانند فرانسه و آمریکا که دویست سال پیش این روزهای ما را گذرانده اند !؟ هنوز خیلی ها در رای گیری ها شرکت نمی کنند و هنوز معلوم نمی شود رفتار مردم در قبال انتخابات چگونه خواهد شد و گاه مشارکت زیر پنجاه و چهل در آنها دیده می شود !! در کشور ما همان دو دهک نه و ده رای بدهند ، کافیست و شراکت دادن دهک های یارانه بگیر (!) فقط درست کردن سیاهی لشکر است ... چه معنی دارد فردی که در معیشت اش ، یارانه بگیر است (!) در امورات بالادستی حق نظر داشته باشد !؟

سالهای دورتر من با یکی از سرشناس های تبریز یک مصاحبه گرفتم تا بیادگار بماند ، دکتر بهادری !؟ فرزند خان بهادر !؟ ملّاک و زمیندار بزرگ و یک ارباب تمام عیار که دوست و همبازی مظفرالدین شاه بود در ایام ولیعهدی !! این خان بهادر نه تنها در ایران که در کشور تازه تاسیس آذربایجان هم زمینهای زیادی برای پسرش به ارث گذاشته بود !! دکتر بهادری در زمان مصاحبه ، حوالی 85 سال را طی می کرد و علاوه بر استانداری و معاونت استانداری  در زمان قبل از انقلاب ، سه دوره هم نماینده تبریز در مجلس بود و برای خودش سناتوری تمام قد بود !؟ پرسیدم : " آقای دکتر چه کسی به شما رای داد تا به مجلس بروید ؟ "با تعجب و غرور گفت : " مگر قرار بود رعیت من ، به من رای بدهد؟ از استانداری زنگ زدند و گفتند آقای دکتر ، لطفا از اول مهرماه ، بعنوان نماینده تبریز در مجلس حضور داشته باشید! " آن وقت ها اوایل انقلاب بود و همه شور خاصی داشتند و حالا من فکر می کنم بهتر است یک حزب یا مقام بالاتر و یا کمیسیون بالادستی در استانداری ها (!) نماینده را انتخاب و به مجلس بفرستند ... هم خودشان جوابگوی تصمیمشان باشند و هم نماینده جوابگوی آنها باشد و هم اینکه اینطور نباشد که یکی را در شهرخودش ، رد صلاحیت بکنند و بعدا برود در مرکز با چاپلوسی و استفاده از توصیه های دیگران و بااستفاده از پارتی بازی های سیاسی ، تایید صلاحیت بگیرد و برگردد !؟ و مثل بقیه نماینده به کسی جوابگو هم نباشد ...

با این تواصیف ، انتخابات خوب است و باید وجود داشته باشد و حتی اگر اعتراضی باشد باید شرکت درانتخابات را وجه المصالحه خود نکند ، انتخابات در هر زمانی به درد همه ی حکومت ها خواهد خورد و فرقی ندارد حاکمیت و رژیم عوض شده باشد و یا برقرار باشد !؟ سوءاستفاده و تحریم انتخابات یک رفتار غلط سیاسی است و نتیجه اش هم در زمان شاه و هم در زمان بعد از شاه ، به جز تخریب جایگاه دموکراسی در جامعه نتیجه ای نداشته و نخواهد داشت !؟ و مثل این است که ما برای بالا رفتن ، پایه های نردبان را بشکنیم تا برایش پله درست کنیم ، مطمئنا کوتاهتر شده و به درد نمی خورد !!

ولی در کل انتخابات پیام های خاصی در خود دارند و بالادستی ها را نسبت به برخی موارد بیدارتر می کنند !؟ یکی اینکه برخی از همانجایی که می خورند ، می خورند !؟ مثلا نماینده فلان شهر که بواسطه نماینده شدن !؟ عاصی و یاغی شده بود و ادعای شبیه فرعونی به او دست داده بود ؛ این بار با ذلت تمام از مردم شهرش نه (شما بخوانید سیلی !) شنید و پس زده شد !! یا فلانی که رفته بود در زادگاهش تا از این راه جذب رای بکند و اتفاقا از نظر سیاسی سنگین تر از بقیه بود و شاید هوس رئیس مجلسی هم در سر داشت ( کاری به خوب و بد بودنش ندارم و اینکه به وقتش چقدر دروغ گفته بود !؟ ) و کلی سفارش پشت سرش شده بود ، رای مردم را نه به نفع خود که توی دهنش احساس کرد !!؟ و باز فلانی ، در کرمان ، که با خیال راحت داشت برای دیگران توصیه می کرد که چه کسانی لیاقت دارند و یهو دید که خودش توی صندوق ماند و بیرون نیامد و حالا شروع کرده به اینکه سلامت انتخابات درست نبوده و تقلب شده و ... !!؟ و از دلخوشی های این انتخابات عدم انتخاب آقای باهنر بود که ایشان در مجموع بیش از 28 سال نماینده مجلس بود و یک چیزی شده بود مثل لاستیک و پاستیل !؟ مگر می شود در انواعی از دوره های مجلس که هیچکدام با هم همخوانی و همراهی نداشتند ، این مدت حضور داشت و تابع هیچ جریانی نبود و اتفاقا همیشه هم نظرات کارشناسی داد !؟

و جالب ترین مورد در این انتخابات را شهرستان ورزقان در آذربایجان شرقی رقم زد !؟ روز قبل از انتخابات در جاده های ورودی شهر میخ و پیچ و شیشه خرد شده ریخته بودند تا از بیرون شهر برای رای دادن نیایند !!!؟ با اینحال طبق گزارش رسمی فرماندار شهرستان ورزقان ، آمار مشارکت بالای 120 درصد بود!؟ آیا نباید در گینس ثبت بشود !؟ البته رفتارهای مردم این منطقه همیشه قابل ثبت هستند !! در جریان زلزله ورزقان هجوم مردم منتسب به این منطقه که در تبریز زندگی می کردند ، برای گرفتن کمک های مردمی و دولتی و ... بمراتب بیش از 300 درصد بود !! و در روستاهایی که بیش از بیست خانوار زندگی نمی کردند بالای پنجاه خانواده برای گرفتن کمک و وسایل ثبت نام می کردند !؟

 

نظرات 2 + ارسال نظر
فاضله یکشنبه 13 اسفند 1402 ساعت 11:54 http://golneveshteshgh.blogsky.com

آمار مشارکت دو آذربایجان کم بود

سلام
بله ...
آذربایجان نسبت به بقیه جاها ، از تحریکات زیادی تاثیر می پذیرد !؟ امسال خود سیستم نظارت و تایید با یک بازی غلط ، تعدادی از مشارکت ها را کم کرد !؟

سلام دوشنبه 14 اسفند 1402 ساعت 16:31

مناسفانه پزشکیان رای آورد
تهران هم متاسفانه قالیباف

سلام
نمی شود گفت متاسفانه ، بهرحال مردم در سرنوشت خود مقصرترند !؟ ولی برخی ها که خود را بالاتر از همه می دانند گاهی اوقات بدجوری و از بدجایی لگد می خورند !؟ و البته سیاستمدارها آنقدر بی حیا هستند که هزار بار هم لگد بخورند ، با پررویی ادامه می دهند !؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد