یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

شناسنامه تبریز و پیرامونش ...


از قدیم گفته اند :« سنگ بزرگ علامت نزدن است !! » ولی امروزه دیگر از سنگ برای زدن استفاده نمی کنند ، بلکه می روند روی سنگ بزرگ که بزرگ دیده شوند !!

 

  

در ده سال گذشته یک مورد پولدار در شهر پیدایش شد که سر کیسه را شل کرده بود و هر کسی را یکجوری می خرید !؟ آدمهای دولتی نرخ های پایینی دارند و خرید و فروششان راحت تر است !؟ ( ولی خیلی سخت است بتوانید دستفروش سر کوچه را به همان راحتی بخرید !؟ ) و بعد مثل بقیه که مدتی گم و گور می شوند و دمدمای مرگ می آیند تا نام فامیلشان را زنده کنند و مدرسه ای می سازند و بیمارستانی و رکوردهای خیربودن را یکی یکی می شکنند !! و متولیان شهر که ذوق زده می شوند و مردم هم تحت تاثیر تبلیغات مات و مبهوت می مانند و کسی نمی پرسد که آدم خوب ، اینهمه پول را از کجا آورده ای !؟ ... یک پروژه بزرگ را در تبریز راه انداختند ، البته این پروژه تا حالا به اسم های زیادی گره خورده است و این آخری هم که « علی پولاد » نام دارد ... البته علی پولاد نام مستعار اوست !؟

این علی پولاد ، آنچنان که نزدیکان تعریف می کنند یک شیاد شعبده باز است و با جرات تمام دروغ می گوید و بلوف می زند (!؟) و می داند که کسی با او کاری ندارد ، چرا که فعلا قسمتی از پشت پرده را خریده است !؟ و قسمت دیگر بیخیال بلوف های او هستند و بخاطر پولی که برای شهر خرج می کند ، سکوت کرده اند !؟ ولی از قرائن موجود پیداست که علی پولاد(!) پیش آن دسته که سکوت کرده اند بیشتر از علی بادکنک(!؟) نیست و هر وقت لازم باشد ، اجلش  به سوزنی بند است !!؟

علی پولاد می داند که طبیعت تبریز ، از نوع سخت مزاج است !؟ شاید برای همین است که برای تبریزی ها رشد کردن در تهران راحتتر است و در آنجا زودتر عزیز می شوند ولی از فیلترهای عزت در تبریز گذشتن سخت تر است !؟ تبریز بقول آن ترانه معروف لطفیار ایمانوف ، معامله با جان می کند ، یعنی اگر جان بگویی جان می شنوی وگرنه برای کسی که پول خرج کند و بی مایه باشد ، علف هرز هم زیرپایش نمی رویاند !!؟ تبریز اگر تاریخی چندهزار ساله دارد برای همین است که آلوده خس و خاشاک نمی شود و صبر کشنده ای دارد تا نامداران دون پایه با ذلت فراموش شوند !؟ و به وقتش دهن کجی های خاصی به برخی ها نشان می دهد و انتقام سخت می گیرد ... یک موردش هم پس گردنی مهلکی بود که به میرحسین موسوی زد و اگر جریان سیاسی حصرخانگی نبود ، از غربت طرد-وطنی (!؟) دقمرگ شده بود !؟

خلاصه اینکه پنجه در پنجه افکندن با تبریز کار راحتی نیست ... شاهان زیادی با تبریز کلنجار رفته اند ولی چنان ضربه ای خورده اند که در خاطرات خصوصی شان هم نتوانسته اند با محارمشان درددل بکنند !! نمونه اش پدر و پسر پهلوی بود که زمانشان نزدیک و ملموس تر است ، پهلوی اول تبریز را دو شقه کرد و نفوذناپذیری اش را متزلزل کرد !؟ و پهلوی دوم می خواست تبریز را عین یک لقمه قورت بدهد ولی گلویش را به باد داد !؟ حالا آنها با خاک یکی شده اند و تبریز هنوز نفس می کشد ...

علی پولاد داستان ما ، بقول خودش ، هشتاد میلیون دلار در پروژه « لاله پارک » و « هتل کایا » هزینه کرده است ... وای آنچه از شهرت بدست آورد باندازه هشتاد میلیون تومان نبود !؟ برای همین چاپلوسان معتاد به کیسه این آدمها ، بفکر افتادند تا یک پروژه فرهنگی راه بیاندازند و کمی هم از آنجا ارتزاق بکنند بلکه نام پولاد پرآوازه تر شود !؟ برای همین کتابی مصور و ناقص الخلقه با هشتصد صفحه ، بنامش چاپ کردند با عنوانی بسیار سنگین ؛ « شناسنامه تبریز و پیرامونش » و زیرش نام علی پولاد را زدند و مثلا جلدش را فاخر کردند و امروزه قیمت این کتاب نایاب ، یک میلیون و ششصد هزار تومان است !؟ البته ارزش بالای آن مدیون عکس های عکاس معروف شهر « آقای تهرانچی » می باشد و مطلب خاصی ندارد و البته مگسان دور شیرینی آن را بعنوان یک دائره المارف شناسانده اند !؟ ولی با همه تفاسیر و تعابیر ، از عهده ناقص بودنش برنیامده و از همان جا ضربه خورده اند !؟

 یکی از ایرادات غیرقابل دفاع ، واژه پیرامون در عنوان کتاب است !!؟ وسعت پیرامون تا کجاست !؟ تبریز و روستاهایش !؟ یا تبریز و شهرهای استان آذربایجان شرقی !؟ شاید هم تبریز و منطقه آذربایجان !؟ ولی اسامی استفاده شده در متن ، پای استان های زنجان و همدان و قزوین را هم وسط کشیده است !؟ و از یک جریان مرموز حکایت دارد ...  تاکنون صدها کتاب با عناوین مختلف نوشته و چاپ شده اند که هیچکدام ادعای این نوشته ناقص را نداشته اند !؟ و سوال پیچ کوتاهی که از علی پولاد شده است ، در هر سوال او را عقب رانده است !؟ و شاید دلیل نایابی ، عدم جسارت به تجدید چاپ با آنهمه اصلاحات بوده باشد ، چون کتاب اصلاح شده هیچ شباهتی به کتاب قبلی نخواهد داشت !؟

دیروز جایی بودم و نامی از علی پولاد و کتابش آمد و از من هم سوالی شد ، گفتم :« کسی که باندازه یک صفحه نمی تواند ، از خودش ، اتوبیوگرافی بکند (!؟)  یا کل هشتاد سالش را در دو صفحه نتوانسته اند بصورت معقول بیوگرافی بکنند و شخصیتی افسانه ای پیدا کرده و آدم را یاد لوبیای سحر آمیز می اندازد ، آمده برای تبریز شناسنامه بنویسد آنهم بهمراه پیرامونش !!؟ ، تبریزی که برای لاتهای خیابانی اش ، مثل جواد نعره !؟ یا دیوانه های شناخته شده اش ، مثل مجید آگاهی !؟ ، یا لوطی های نامدارش ، مثل نایب اوغلی حمید !؟ و ... بخواهی مطلب بنویسی  چهار جلد کفاف نمی کند !؟ حالا علامه هایش به کنار ، شمس تبریزی اش به کنار ، سیاستمداران کهنه و جدیدش به کنار ، سردار و سالار ملی اش به کنار ، پایتختی جهان تشیع اش به کنار ، سلسله جنبانی اش در طی قرنها به کنار ، ولیعهدنشینی و به تبع آن لقب شهر اولین ها گرفتنش به کنار ، و ... تبریز را با صد جلد کتاب نمی توان شناساند !؟ نه تنها تبریز که هر شهری که قدمت و ریشه چند صد و چند هزار ساله دارد ، مگر با یک کتاب شناسنامه می گیرد ، اصفهان باشد یا شیراز ، قم باشد یا مشهد و ... !؟!؟  اصلا این آدم چقدر ابله بوده که خواسته سنگی به این بزرگی را برای زورآزمایی انتخاب بکند !؟»

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سلام دوشنبه 23 بهمن 1402 ساعت 21:51

با درود
یعنی قراره برود مجلس ؟
جالب بود

سلام
نه ، مجلس که راهش نمی دهند !! ولی بوی پول که می آید برخی صاحب منصب ها ، زود ، لامصب می شوند !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد