یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

ریخت و پاش ...

 

ریخت و پاش در زندگی روزمره ما ایرانی ها ، یک الگوی فرهنگی شده است و بوسیله آن خودمان را تعریف می کنیم ... البته ریشه بدمصرفی و اسراف آنقدر در زندگی ما گسترده شده است که فقط مواردی با ابعاد بالا را می بینیم و شاید پنجاه درصدش برایمان عادی بوده باشد !!

  

 

مرحوم دایی جان سوئدنشین ، در بکی از سفرهایش به ایران ، در مورد فرق سوئدی ها با ایرانی ها ، در مبحث نگاه به زندگی  ، اشاره ای به موضوع ریخت و پاش داشت و گفت :« اگر یک سوئدی ماهیانه صد تومان پول داشته باشد ، از نود و پنج تومان آن استفاده معقول می کند و پنج تومان هدر رفته ، فکرش را درگیر می کند که چگونه جلوی هدر رفتن را بگیرد !؟ چون برای هر تومان درآمدش زحمت کشیده است و می تواند در زندگی اش محل مصرف داشته باشد !؟ ولی اگر یک ایرانی صد تومان ماهیانه داشته باشد ، نود و پنج تومان آن را هدر می دهد تا باندازه پنج تومان استفاده بکند و نه تنها فکرش درگیر آن میزان هدر رفته نمی شود ، بلکه به آن استفاده پنج درصدی تفاخر هم می کند !؟ »

 

این حرفها مربوط به سالهای قبل از هفتاد بودند و ربطی به گشایش های اقتصادی بعد از سال هفتاد و دولت های مفتخر و موفق (!؟) ، که عامه مردم آنها را مایه بدبختی خود می دانند !؟ و اتفاقا با لو دادن همدیگر به مردم آدرس درست می دهند ، ندارد !!  و اتفاقا در سی سال گذشته ، نه تنها از نود و پنج درصد ریخت و پاش کم نشده بلکه به جرات می توان گفت اگر آن عدد در سال ۶۸ یک بلوف بود !؟ امروزه یک عدد واقعی ست و فکر مردم درگیر تنوع دادن به ریخت و پاش هست و نه رفع آن !؟

 

این روزها در تابلوهای شهری و حتی در اتوبوس های نیمه دولتی و گاه در نمایشگرهای مترو و ... عبارت هایی که خشکسالی را هشدار می دهند و مصرف درست آب را پیشنهاد می دهند ، چشمگیرتر شده است !؟ امروزه اگر جمعیت نسبت به چهل سال پیش دو برابر شده است ، میزان مصرف آب ، نسبت به چهل سال قبل ، حداقل پنج برابر شده است !؟ و مردم فکر می کنند که وظیفه دولت تامین آب مصرفی آنها ، بهر قیمت ، می باشد !؟ و با دیدن تابلوهای هشدار کم آبی ، به ناکارآمدی دولتها فحش می دهند ...

 

هر وسیله ای که ساخته می شود ، کاربردی دارد و داشتن کاربرد آن وسیله توجیهی برای ضروری بودن در زندگی همه نیست !؟ مثلا امروزه این باور غلط در مخیله مردم گنجانده شده است که بدون ماشین سواری نمی شود زندگی کرد و در برخی موارد داشتن ماشین از اولویت های ابتدایی شمرده می شود !؟ همین امر باعث شده تا کسی که درآمدش زیر ده میلیون تومان هست یک پراید صد و پنجاه میلیونی داشته باشد (!؟) و البته با سیستم پخشی که سی میلیون داده تا نصب کنند (!؟) و می گوید هزینه پارکینگ یا پارک ممنوعی که مجبور است بکند !؟ حدود یک و نیم میلیون می شود !! واقعا عدد ۹۵٪ ریخت و پاش عدد نامعقولی نیست !؟ و اگر به آن اولویت هایی مانند سیگار و سایر مواردی که به غلط واجب شده اند ، هم افزوده شود ؟!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
فاضله چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت 07:59 http://golneveshteshgh.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد