یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

علف خرس !

 

توی اتوبوس نشسته ام و بالای سرم دو دانشجو در حال حرف زدن هستند ، در مورد ماشین و چه تیپی حرف می زنند ، ماشین های کلاس بالا را یکی یکی سبک سنگین کرده و به سواری های متوسط وطنی رسیده اند !؟

  

 

این به او میگه :« بابام میگه ۴۰۵ خوبه ، خواستی می توانی توی اسنپ هم کار بکنی !؟ ولی من ۲۰۷ را بیشتر دوست دارم ... »

 اون به این میگه  :« من پول ۲۰۷ رو داشته باشم ، می دهم  یک موتور از نوع ... می خرم !؟ »

این به اون میگه :« پول که ندارم ، قراره کمی از بابا و مامان بگیرم‌... »

اون به این میگه :« با کمی گرفتن که پول ۲۰۷ جور نمی شود ... »

این به اون میگه :« پنجاه میلیون از مادربزرگم می گیرم ، پدربزرگم هم بدونه ماشین می خرم حداقل صد تا می دهد ، عموم هم خبر داده که روش حساب کنم  ، پنجاه هم از او می گیرم ... بابا گفته دویست داره ولی می توانم تا چهارصد روش حساب کنم ... از مادرم هم می گیرم !! »

 

چند ایستگاه بالاتر پیاده شدند و پیرمرد بغل دستی ام به من گفت :« یک جوری حساب کتاب کرد که شاید اضافی هم بیاورد ! » دیدم بنده خدا از اول حواسش به حرف آن دو بود !؟ گفتم :« حتما از قدرت دور و برش خبر دارد که می گوید ؛ هم ماشین گران هست و هم اینکه پول علف خرس نیست !! »

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد