یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

نیمه آبان ...

 

دیروز نیمه آبان ماه بود ، مناسبت های روزگار ما بین سه تقویم شمسی ، قمر ی و  میلادی درجریان هستند ... مثلا دیروز طبق تقویم شمسی ، سالگرد فوت پدرم بود ! روحش شاد ، در موردش زیاد نوشته ام ولی هرگز کافی نبوده است ... ما سالگرد پدر را طبق تقویم قمری و در روز عرفه می گیریم !

   

دیروز بعد از ظهر بیاد پدرم بودم و دوستانی که حالا دیگر پدر ندارند و ناگهان یاد پدری افتادم که در داستان زندگیم بود و پسر نداشت و چون در خانه تنها بودم و مشغله ی خاصی نداشتم ( به جز آن چهارده مورد نیمه کاره که ثبت کرده ام برای انجام !؟ ) پشت کامپیوتر نشستم و داستان آن پیرمردِ آشپز زنجانی را تبدیل به نوشته کردم ، قصد داشتم در یکی دو صفحه تمام کنم ولی کمی کش آمد و در ادامه امروز صبح به زحمت سرو تهش را جمع کردم و حدود نه - ده صفحه ای شد ، ناشکری نباشد ولی می شد تا نود صفحه داستان را باز کرد ... همین حالا از نوشتن فارغ شدم و حس خوبی دارم ، حتی می توانم خودم را برای یک ناهار مهمان کنم !؟

 

در " زیارتنامه سقز " ؛ دفتری که بعد از سربازی برای خاطرات سقز سروده بودم ، اسمش را در یک دو بیتی آورده بودم  :

ز زنجان شیرمردی هست آنجا

که دل را تنگِ دیگش بست آنجا

بوَد مردی نهایت خاضع و شوخ

که پرویز است و پیروز است آنجا

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سلام چهارشنبه 17 آبان 1402 ساعت 15:37

خدا رحمت کند پدر را
پانزده آبان هم سالروز تولد من و سالگرد پدر دامادم هست که در سال ۰۰ بعلت کرونا فوت شد
یک چیز جالب در سال برای ما پیش آمد
سالگرد تولد همراه شد با وفات یکی
مثلا در روز تولد پسر مادر بزرگ خانمش فوت کرد
در سالروز تولد عروس مادر همسر فوت کرد

سلام
حالا مناسبت ها زیاد شده اند ، و برای همین در برخی روزها به هم می خورند ... تراکم سازی به روزها و یادها رسیده است ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد