یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

بار عام !!

 

بارعام در زمان های قدیم از امروز معمول تر بود ، جناب حاکم به رعایا بار عام می داد تا در زمان های مشخصی امکان حضور داشته باشند و احیانا اگر حرفی دارند بزنند ، این روزها در سفرهای برخی مقامات بارعام داده می شود ؛ آنهم زیر آفتاب ، و این اصطلاع از مد افتاده است !؟

  

ولی می توان با یک چاقوی ادبی ، این دو کلمه را از هم جدا کرد و بار عام نوشت و اینگونه معنی کرد ، کالای عمومی !؟ برخی کلمات بارِ عام دارند یعنی شامل همه هستند مثل جوان ، مثل زن ، مثل مردم  ... این کلمات بیشتر مورد استفاده سیاستمداران هستند و آنها همیشه از این کلمات استقفاده می کنند تا به حرفهایش بار حداکثری بدهند ... موقع انتخابات و فصل شعار دادن این کلمات نقش کلیدی دارند ولی در دفاتر و برنامه های مدیریتی آنها از حالت عمومی جدا می شوند !!؟ مردم ما درآمدها و مخارج متفاوتی دارند و این نه در مسالی مالی که شامل همه گونه رویکرد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و دینی و ... می شود (!) و در طول تاریخ بندرت زیر یک پرچم  جمع شده اند ...

 

من دوستی داشتم که قبلا نوشته بودم که بعد از مهاجرت به کانادا ، تحول چشمگیر سیاسی پیدا کرده بود ؛ البته اینجا هم آدم متحول و باسوادی بود و حرفهایش واقعا شنیدنی و آموزنده بودند ولی وقتی رفت کانادا ؛ و مخصوصا در جریانات یک سال اخیر ، شدیدا سلطنت طلبی اش گل کرد و شاهزاده پرستی شده است شدید !! و پست های داغ و جانانه ای می گذاشت و تقریبا همه را با یک چوب می زد !؟ و کمی بعدتر شدیدا طرف اسرائیل و شاهزاده شده بود و تنها راه نجات دنیا و انسان را اتحاد شاهزاده و اسرائیل می دانست و از عبارات جالبی هم استفاده می کرد ؛ مثل دموکراسی !؟ دموکراسی از جمله تفکراتی هست که استفاده زیادی دارد ولی طرفدار زیادی ندارد ، مخصوصا در کشورهایی مانند ایران و اسرائیل ، از قدیم تا حالا ، اجازه رشد نداشته است !! قبل از انقلاب و بعد از انقلاب در ایران چیزی بنام دموکراسی وجود نداشت و ندارد و نخواهد داشت !؟ ( البته خیلی ها ، آزادی هر فرد برای هر کاری که دوست دارد را در ایران معادل دموکراسی می گیرند! که طبق این تعریف ایران دموکرات ترین کشور دنیاست و ایضا در کهکشان راه شیری !؟) خلاصه اینکه در هر پستی هم یک ساعت شنی می گذاشت و زمانمی نوشت که مثلا 80 روز دیگر ، 79 روز دیگر و ... حالا چند هفته ای هست که شمارش معکوس تمام شده است و اعلام کرده است که کار ایران تمام شده است و کار از شمردن گذشته است و مردم ایران فلاکت و کشته شدن را انتخاب کرده اند و حالا باید گوشهایشان را زمین بچسبانند و منتظر شنیدن سم اسبان شاهزاده باشند که بی گذشت و بی رحمانه خواهد آمد و روی چنگیز را سفید خواهد کرد !؟ البته خودش که نمی تواند ، شاید چند قرارداد جانانه !() را گردن بگیرد و آمریکایی ها زحمتش را بکشند !؟ آمریکایی ها هم که با این دودوزه بازی های سیاسی شان معلوم نیست مدافع منافع خودشان هستند یا منافع مردم بیچاره سراسر دنیا !؟ با حمایت از اوکراین ، پدر اوکراینی ها را به دست روس ها درآوردند و اروپایی ها را زمینگیر کردند تا برایش شاخ نشوند !!

 

خلاصه اینکه از بحث دور نشویم وقتی می گوییم مردم ، یعنی می خواهیم منظورمان را بپوشانیم !! و این یعنی قصد عمل درست نداریم ... شاید امروزه خیلی ها از وضعیت موجود ناراحت و نگران باشند و ساز مخالف بزنند ولی این بمعنی این نیست که یک فوتبالیست یا ژورنالیست ، این عدم رضایت را به نفع خود مصادره بکند و با گفتن چند کلمه بشود بزرگ خودخوانده همه !؟ مخالفان حکومت ایران در یک سایه امن اجتماعی اشتراک دارند و آن حکومت فعلی است وگرنه ، اگر رها بشوند همه خرخره هم را می جوند !! این شامل داخل و خارج ایران می شود و همچنین قومیت ها ( در سطح خُرد و کَلان ) ... خیلی ها می دانند که با بروز اندکی ناامنی ، امکان تسویه حساب های خونینی در راه است و سگ صاحبش را نخواهد شناخت !؟ 


روی اشتراکات یکی دو درصدی حساب کردن بهتر است از اینکه روی تفاوت های چند ده درصدی حساب باز بکنند ...

 

شاید قبلا نوشته باشم ، پدر یکی از دوستان من که پدرزن یکی دیگر از دوستان من می باشد !؟ شدیدا مخالف شاه است و تقریبا رکیک ترین فحش هایش را نثار شاه می کند !! یکی او را ببیند و بشنود فکر می کند که انقلابی است در حالیکه اصلا انقلابی هم نیست بلکه در جریان اتفاقی بوده است و از آن ناحیه شدیدا دل چرکین است ... چند سال قبل از انقلاب 57 ، شاه بدستور آمریکا وارد یک جنگ در کشور عمان شد که بعدها بنام عملیات ظفار مشهور شد و تا زمان انقلاب کسی حق نداشت درباره آن حرف بزند !!؟ ... کمونیست ها در عمان شورش کرده بودند و آمریکا نمی خواست مستقیما وارد بازی بشود و برای همین نوکرش را فرستاده بود تا از حاکم عمان دفاع بکند ... طبق آمار رسمی منتشر شده تلفات عمانی ها 140 نفر بود و تلفات ایرانی ها کمی بیشتر ، ولی واقعیت این بود که کیهان زمان شاه در تیتری زده بود تلفات ایران بیش از 700 نفر می باشد ... یک آمار دیگری هم وجود دارد و آن اینکه ایران سه لشکرش را در عمان از دست داده بود ، تعداد نفرات لشکر همیشه متفاوت است و دقیق نمی شود گفت ... پدر دوست من در آن  زمان سرباز بود و اعزام شده بودند عمان ... کمکی آمبولانس بود و کارشان حمل مجروح و کشته به عقبه جبهه بود !! خودش می گوید که اجساد را با کمپرسی می آوردند و توی چاله های بزرگ می ریختند ( بدلیل گرمی بیش از حد هوا ؟!) و بلافاصله روی آنها را با خاک پر می کردند ، یک چیزی مثل گورستان دسته جمعی که نباید هیچ نشانی از آن مشخص می بود !! همین فرد می گوید من شخصا چندبار در بین اجساد کسانی را می دیدم که تکان می خوردند و می گفتم که آن فرد زنده است ولی ماموری که بالای سرمان بود می گفت اگر زنده بود توی آن ماشین نمی گذاشتند و بالاخره بدلیل کله شقی زیاد و اینکه سه  ماه از سربازی اش گذشته بود او را با گرفتن تعهد ، به خانه فرستاده بودند و تعهد هم این بود که اصلا نباید درمورد چیزهایی که دیده بود حرفی می زد و خانواده و خودش را تهدید رسمی کرده بودند و می گفت تا بعد از چند ماه که از سربازی برگشته بود برایش مامور گذاشته بودند ...

 

جالب تر اینکه می گفت من بعدها در کارخانه ای مشغول شدم و تقریبا هیچکس از بروز و حضور ایران در چنین جنگی بی اطلاع بود !! و حالا هم بعد از 44 سال که از آن انقلاب و 50 سالی که از آن  جنگ می گذرد درباره آن عملیات ظفار حرفی زده نمی شود !؟ شاید این همان اشتراک چند درصدی شاه و جمهوری اسلامی در قبال عمان باشد ؛ عمان بخاطر این عمل هم در زمان شاه و هم بعد از انقلاب از حمایتهای خود از ایران دست برنداشته است و نشان می دهد عمانی ها بیشتر از اینکه خود را مدیون حکومت ها (!)  بدانند خود را مدیون خون آن سه لشکری (!) می دانند که جانشان را در راه نجات عمان از دست داده بودند ...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سلام پنج‌شنبه 26 مرداد 1402 ساعت 10:56

دوستی داشتیم خلبان های کوپتر بود
می گفت
رادیو را می گرفتیم می گفت همدان بیست درجه زیر صفر
ما شیرجه تو هب می زدیم
هر چی خواستیم ازش حرف بکشیم نگفت
بعدها فهمیدیم در ظفار بوده است
البته همراه نیرو های ایرانی انگلیسی ها هم بودند
بعدها این دوست ما در جنگ روی خاک عراق سقوط کرد و شهید شد
البته به آن شدتی که او سرباز تعریف کرده نبود است
اما هم ایران مشتاق رابطه با عمان هست و هم آمریکا
چون نکته نظرات را از طریق ایشان پیگیری می کنند
بعد یک واسطه ی خوبی هست برای برقراری آتش بس در درگیری های خاور میانه

در مسایل گسترده ای مانند جنگ ، زلزله ، قحطی و ... هر کس تعریفی دارد از آنچه دیده است ... مطمئنا نگاه سرباز و سردار به جنگ یکجور نیست !! ولی در جنگ های تاریخ این سرزمین اتفاقات بسیار تلخ که قابل گفتن نباشد زیاد افتاده است ... تنهایی گاه وقتی پیش می آید که کسانی حرف آدم را قبول نکنند ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد