ناهنجار ...

صدای باد می آید،

صدا

با باد می آید ...

 

کمی وقت تلف کردیم تا مثلا خوپ و راحت بخوابیم ... حوالی ساعت ۱۲ صدای قشقرقی از خیابان پایین دست می آمد ، و کمی بعد فریادی مردانه و متعاقب آن جیغی زنانه !؟ و هنوز درگیری کمابیشی موجود بود ، البته لفظی !! نمی دانم باد صدا را می پراکند یا هر از گاهی صدا قطع می شد !؟ و دوباره فریادی به دشنام و جیغی بلندتر ...

چند دقیقه یکبار صدای بگومگو بلند بود ، گاهی فریاد دشنام و گاهی جیغی بلند ... همان خواب اندک هم پرید ، حالا دیگر ساعت ۲ شده بود !؟ صدا هر از گاهی می آمد ، با همان کیفیت و شدت ... اگر دعوا بود به جایی ختم شده بود ولی فریاد را انتهایی نبود ...

حالا ساعت نزدیک ۳ بامداد شده است ، هنوز صدای ناهنجار قطع نشده است و گهگاه می آید !!؟ « بنی آدم اعضای یکدیگرند » ، بعضی جاهای ما درد می کند ؛ مثلا حوصله مان !؟

فردا روز اول هفته است ، و مثلا ما کار داریم ، خواب آنقدر دور پریده است که اگر ستاره بشمارم ، کهکشان کم می آورد ... هواپیمایی در آسمان شهر پیدا شد ، می توان تا فرودگاه ردش را گرفت !؟ ... کمی گیم بازی می کنم شاید خواب رفته برگردد ...