موسیقی عبوری ...

من خیلی وقت است که دیگر سر و کاری با موسیقی ندارم و همان اندازه هم که گوش کرده ام تا آخر عمرم کفاف می کند !!

 

هر از گاهی در ماشین این و آن ( موسیقی مثلا غیرمجاز ! ) و یا از طریق رادیو آوا ( موسیقی مثلا مجاز ! )  در ماشین خودمان ، اجراها و موسیقی هایی را می شنوم و نبض موسیقی کشور در دستم هست !!؟

وقتی به چاپخانه دوستم بیایم گهگاه برایم چیزهایی باز می کند  در ردیف قربانی و همایون شجریان و چندتای ناشناس دیگر ( البته برای من !؟ ) ... تا حدی که از موسیقی می شناسم می توانم سره و ناسره را تشخیص دهم و لذتم را ببرم !؟ در سالهای دور ردیف ساز را با کمانچه استاد بهاری کار کرده بودم ( کمانچه بصورت تنها ، خود سازی اعصاب خردکن است و اجرای ردیفی آن بصورت آموزشی واقعا سوهان روح تشریف دارد !! ) و ردیف آواز را با آلبوم های استاد محمود کریمی ... در بین خواننده های خوب امروزی ، با معتمدی بهترم و با قربانی خوبم ، همایون شجریان را نمی پسندم و فکر می کنم بیشتر شنونده پسند می خواند ( یکی مثل من ، باید هم رای اش با رای جمعی فرق داشته باشد !؟) و زیاد داد می زند ، حتی برای شعری که دکلمه اش هم باید آرام و یواش خوانده شود ... دکلمه گفتم و یاد احمدرضا احمدی افتادم ، روحش شاد !

چاپخانه دوستم ، دقیقا مقابل میدان بزرگ تره بار است و محل عبور انواعی از وانت ها و کامیون ها و ... موسیقی و صدای داخل کامیون و ماشین های بزرگتر را نمی توان شنید ولی صدای پخش نیسان آبی (!) چند ده متر قبل از خودش می رسد ... گاهی موسیقی های ناب با کیفیت بالا برای اهل محله پخش می کنند ... امروز یکی از نیسان آبی ها ، موسیقی استانبولی پخش می کرد که همسایه بغل صدایش کرد که کمی بایستد تا او گوش بدهد ؟!؟! پشت سرش ماشین جمع شد و بوق زدند ، گفت :« بروم که حالا امواتم را مورد عنایت قرار می دهند !؟ » همسایه گفت :« هر فحشی دادند ، دایورت کن به قبر پدرزن من ، پنجشنبه است !! »

کمی بعد به او گفتم :« با هر چیزی ، سرسری شوخی نکن !! » گفت :« نمی دانی که چه ... بود !! من خودم فحش هایم را جمع می کنم و پنجشنبه می دهم تا با ضریب دو حساب بشود !!؟»