یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

و فدیناه بذبح عظیم ...

 
  
دیروز عید قربان بود ، عید قربان یکی از بزرگترین اعیاد برای مسلمانان و احیانا برای ادیان الهی ( یهود و مسیح ) محسوب می شود ... خاصه برای یهودی ها که مدعی هستند ادیان قبل از حضرت موسی (ع) هم ارث آنها می باشد و بی دلیل هم نیست چون نسبت آنها زودتر از مسلمانان به حضرت ابراهیم (ع) می رسد...
 
عید قربان یکی از آن اعیاد خاص هست که هم کنار آمدن با آن سخت است و هم کنار گذاشتن اش ... البته منظور از کنار گذاشتن از آن رد شدن است والا کسی اگر بخواهد(!؟) می تواند همه چیز را کنار بگذارد و یک عید قربان هم روی آن !! در مورد عید قربان و جریان آن حرفهای زیادی زده شده است و مطمئنا یکی از دلایل پر شبهه بودن موضوعات اطراف آن از همین زیاد بودن حرفها هست ... والا بهمان اندازه که قرآن اشاره می کند کافیست و اگر لازم بود خدا خودش جلوه های ویژه ی زیادی به آن می افزود و داستانش را طولانی تر می کرد ...
 
بهرحال هنوز با اینهمه هجمه که بر دین وجود دارد و فضای گسترده مجازی که تریبون آزاد برای حمله به دین است ، برخی موارد از جمله عید قربان هنوز در درجه برترین های اعیاد دینی ، خاصه مسلمانان قرار دارد ...
 
دیروز ضمن تبریک عید قربان ، بصورت استوری (!) یک سوالی هم مطرح کرده بودم که بین شخصیت های اصلی داستان عید قربان (!) ، یعنی حضرت ابراهیم (ع) و حضرت اسماعیل (ع) و گوسفندی که ارسال شد برای فدیه اسماعیل (!) با کدام یک احساس همذات پنداری و خود جای آن انگاری دارید !؟
 

خلاصه اینکه چالش ناگواری بود !! پنجاه درصد (!) جواب ها گزینه دومی بود و پنجاه درصد دیگر (!) گزینه سوم (!؟)  گزینه اول مشتری نداشت و این نشان می دهد که جبر اجتماعی و یا آموزه های روانشناسانه و یا هر چیزی از این دست (!؟) رسیدن به شرایط حضرت ابراهیم (ع) را از عامه مردم سلب کرده است و البته در جامعه هم اینگونه دیده می شود که حالا جایگاه فرزندان و والدین عوض شده است و والدین در خدمت فرزندان تشریف دارند و گاه به این تشرف ، افتخار هم می کنند ... هر راهی که به خیر منجر بشود ، نیکوست !!؟
 
و اممما اسماعیل (ع) به گواه و تائید قرآن از انسان های نیک روزگار بود و جایگاه بالایی دارد و انتخاب در این سوال بدلیل آزاد شدن از مرگ منظور شده بود که تقریبا پائین ترین عدد کارت در بازی بود (!) اگر انتخاب بدلیل اعطای دوباره زندگی بود شاید بهترتر بود (!؟) و انتخاب بجای گوسفند ، با منطقی که داشت (!) بمراتب بالاتر از آن قرار داشت ...
 
و اممما برای جدا شدن از مطلب برویم سر وقت قوچی که فرستاده شده بود !! حالا چرا گوسفند نفرستاده بودند و قوچ فرستاده بودند ، بعدها می تواند عنوان یک بحث جدی و جدید باشد !؟!؟ ولی این قوچ خود داستان هایی دارد ... طبق آنچه به ما رسیده و برخی هم نرسیده (!) تولیدات کارخانه اعجاز ، از قبیل شتر حضرت صالح (ع) ، عصای حضرت موسی (ع) ، قوچی که برای حضرت ابراهیم (ع) فرستاده شد و چند قلم از این دست چون مخلوق عادی نبوده اند و از اعجاز و معجزه پدید آمده بودند برای همین هر کدام ، یک جاودانگی خاصی را با خود داشتند و اینها از بین نرفتند و گاه تمام و گاه قسمتی از آنها حامل این جاودانگی بودند ... این چیزها بعدها توسط قوم بنی اسرائیل در صندوقی نگهداشته می شدند و آنها نامش را تابوت گذاشته بودند و بهمراه خودداشتند و حتی داستان گمشدن تابوت و بعد پیدا شدنش در قرآن ذکر شده است ( حضور آن تابوت در میان قوم بنی اسرائیل منشا یک آرامش قلبی برای آنها بود و به آن تمسک می جستند ) ... گفته شده است که یک دلیل بزرگ که یهودی ها و اسرائیل در زیر مسجد الاقصی در حال کند و کاو هستند ، رسیدن به این تابوت می باشد ... آنها اگر لازم باشد تمام جهان را شخم خواهند زد تا تابوت را پیدا بکنند ... شاید برای خیلی ها که در بالا ذکرشان شد و کنار گذاشتن همه چیز برایشان آسان است (!) جواب به این جستجوی طماعانه هم معلوم بوده باشد ولی آنها خواه ناخواه در این بازی هستند و اگر بازیگر و تماشاچی نباشند ، حتما نقش ول معطل (!) را دارند ... زندگانی بیشتر از هر چیز سیاهی لشکر می خواهد !! یک نکته جالب در زندگی این است که دین نداران و آزاد اندیشان ، عامه دینداران از هر طایفه که باشند را به یک چشم دیده و آنها نادان و فریب خورده و ... معرفی می کنند و بهمان نسبت هم دینداران ، طرف مقابل را فریب خورده و ابله می دانند !! و دقیقا بین آنها یک نقطه وجود دارد که عقل ایستاده است ، هر کسی به عقل از طرف خودش نگاه می کند و طرف دیگری را جاهل می داند !؟!؟
 
از پشم آن قوچ بعدها پیراهنی بافته شد ... پیراهنی که بزرگترین عامل نجات حضرت یوسف (ع) بود در چاه (!) و همچنین نگهدارنده اش بود از وسوسه ی گناه و دعوتی که از طرف بانو زلیخا (!) شده بود ... این پیراهن همان خاصیت شفابخشی معروف را داشت ، همان که برای پدر نابینا فرستاده شد و چشمان نابینای حضرت یعقوب (ع) را شفا بخشید و در اسرائیلیات برای آن پیراهن داستان های زیادی وجود دارد !!؟
 
نظرات 1 + ارسال نظر
سلام جمعه 9 تیر 1402 ساعت 15:50

با درود
حالا اگه قوچی فرستاده نمی شد
و حضرت ابراهیم کاردش می برید
فرزند قربانی یک خواب می شد
الان چه مردم چه می گفتند ؟

سلام
اگر در کار من و شماست ... خبرش چطور به من و شما می رسید؟! بقول حافظ که گفت : که میداند که جم کی بود و کی کی ؟
معجزه است و حکمت های خودش را دارد ، هرچند این روزها خیلی از مردم ایران لاتاری آمریکا را هم معجزه می دانند !!؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد