یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

عصرانه ...

دیروز بعدازظهر مثلا فرصت خوبی داشتم برای استراحت از نوع دبش !؟ ، نوراخانیم از مهد می رفت پیش آنه اش ( مادربانو ) و بانو در محل کارش جلسه داشت و دیر می آمد ...

   

چون صبح ها از کله سحر بیدارم برای همین همه چی برای خواب مهیا بود ... روی مبل دراز کشیدم و هنوز به سرازیری خواب نیافتاده بودم که موبایلم زنگ خورد ، مادربانو بود و رفته بود سراغ نوراخانیم و خواست برایشان اسنپ بگیرم ...

 

کمی بعد که مورد اسنپ تمام شد آمدم بخوابم  و در شیرین ترین لحظه خواب بودم که تلفن دوباره زنگ خورد و یکی از دوستان دنبال فایلی می گشت و پیدا نمی کرد و معلوم بود پیدا نمی کند ، چون فایل در کامپیوتر من بود !! خودش هم فهمید که خواب بودم و کلی شرمنده شد !! بلند شدم و فایل را برایش فرستادم و خواب هم پریده بود صدها متر آنورتر ...

 

بلند شدم و کمی در اتاق قدم زدم ، نمی دانستم به کی فحش بدهم !؟ چون من ظهرها نمی خوابم ، فقط یک مقصر وجود داشت و آنهم خودم بودم ؟!

 

کمی بعد آماده شدم و از خانه بیرون زدم ، رفتم کارگاه یکی از دوستان ... دو تا از کارگرهایش نیامده بودند و اصلا خوصله نداشت ... آستین همت بالا زده و دو ساعتی برایش کار کردم در حد هشت ساعت دو تا کارگرش !! وقتی بیرون می آمدم کیف اش کوک شده بود ... من از آن حمله افراد هستم که به درک کاملی از جمله گهربار « بزرگترین تفریح کار است » رسیده ام ...

 

بیرون آمدنی از کارکاه دوستم ، دوست دیگری تماس گرفت و از محلم پرسید و گفتم بازار هستم (!؟) گفت چون پلاکش فرد است نمی تواند بازار بیاید و چیزی لازم داشت و گفتم سرراهم می خرم !! کمی بعد تماس گرفت که با مترو می آید پایین ... من وسایلی که می خواست را خریده بودم و توی ایستگاه مترو بهش دادم و باهم آمدیم کنار ماشین اش و پیشنهاد رفتن به کوه داد ... منهم پیشنهادش را دستکاری و قبول کردم و رفتیم تپه آبشار در فاز دو پارک شاهگلی !!! هوا خوب بود و در انتهای عصر بودیم ، رفتیم و برگشتیم و حالمان بهتر شد ...


وقتی برمی گشتیم ، شب شده بود ... دوستم شاکی بود از اینکه چرا امسال ساعت را عقب جلو نکرده اند ؟! گفتم دولت می خواست آمار تنبل ها دستش بیاید برای همین ساعت را تغییر نداد تا ببیند چند نفر شاکی هستند ؟! آدمهای فعال و موفق ، ساعت را خودشان تغییر می دهند و مناظر دولت نمی مانند !!

 

نظرات 3 + ارسال نظر
الهام چهارشنبه 10 خرداد 1402 ساعت 09:44

سلام
آخه اینطوری آدم‌های فعال و موفق برای ما تنبل‌ها دردسر درست می‌کنند. مامان طبق ساعت خودش کار می‌کنه و رسما کاری با دولت نداره، و من که ترجیح میدم با همون ساعت رسمی باشم در این چند ماه، مدام در خواب و بیداری و وقت غذا و کار درگیرم با ایشون.

سلام
هر قانون و قراردادی در مقابل قانون مادر بی رنگ و بی اثراست ...

سلام جمعه 12 خرداد 1402 ساعت 06:59

احمدی نژاد هم یک سال ساعت را ثابت نگه داشت
دلایلی هم ارائه کرد
سال بعد تغییر ساعت رفت جز مصوبات مجلس و قانون شد
امسال قانون رفت زیر پا
زمان شاه هم تغییر ساعت رسم بود در ابتدا نیم ساعت اختلاف ساعت با ساعت بین المللی گرینویج اون زمان یو تی سی این زمان را تصحیح کردند
بعد ساعت ها را عقب و جلو می کردند
یعنی تابستان ساعت ۳ و نیم صبح می شد ۵ صبح

بهرحال جزو واجبات نیست و مصوب قابل تغییر است ، کارشناسان بسته به درک مقطعی تصمیماتی می گیرند
در ایران تغییر ساعت تاثیر زیادی ندارد ، باید قرن را جابجا بکنند ...

نگین جمعه 12 خرداد 1402 ساعت 23:42 http://www.parisima.blogfa.com

درود بر جناب دادو ..

خوب اگه میخوابیدین، دیگه به بزرگترین تفریح (کار) نمیرسیدین و در معیت دوستتون به تپه آبشار هم نمیرفتین!

بقول شیرازی ها: چه شرّی ست که خیری توش نباشه!

سلام
شاید شعار بنظر برسد ولی اکر نیت آدم بر زندگانی باشد ، سرزندگی نصیبش می شود ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد