یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

اتفاق نادر !؟

مرگ اتفاقی ست که هیچگاه نادر نیست !؟ از بدو تولد تا کهنسالی  انسان ، توسط مرگ تهدید شده است و در جایی و زمانی که مطلوب نیست سراغ انسان می آید...

 

 

و در این میان ، شاید خیلی ندانند و نخواهند بدانند (!؟) که دردناک ترین رفتن ها برای کسانی اتفاق می افتد که در نظر مردم تواناترین برای مقابله با مرگ هستند ...

 

در این یکی دو روز خبری در فضای مجازی منتشر شد که بهانه ای بدست دور گود نشینان داد تا به هم بپرند و تا می توانند به این توپ خبری ، شوت بزنند !؟ فیروز نادری ، ایرانی _آمریکایی ، دانشمند مشغول به کار و البته بازنشسته شده از ناسا ، بطور اتفاقی که دور از ذهن نیست ( در هفتاد و پنج سالگی !)  و البته می تواند در جهان تخیل و سیاست و ... تا بینهایت بال و پر بگیرد (!؟) دچار حادثه شده و از گردن پائینتر را فعلا از دست داد !!؟ ( حتی داعش هم افتخار نداد تا این اتفاق را گردن بگیرد !! ) جالب اینکه کامنتهای سایت های مختلف نشانگر این واقعیت است که نود و نه درصد کامنت گذارهای خبر فوق ، انگار سالهاست که از گردن به بالا را از دست داده اند ؟!

 

شما یا ما از فیروز نادری چه می دانیم ؟! سال بیست و پنج متولد شد ؛ در چه خانواده ای و کجای مختصات اجتماعی ؟! تحصیلاتش را در ایران خواند و به ایالات متحده رفت ؛ کی و چگونه و با چه پشتیبانی ای ؟! تا سال بازنشستگی کسی نمی دانست ، کیست ؟! منظور خواص نیستند ، نود و نه درصد کاربران اینترنتی را می گویم ؟!  شاید آنهمه کودی که پای رشد او داده بودند را پای هر بچه عشایری صرف می کردند ، نخبه ای می شد ، فراتر از او ...


بعد از بازنشستگی با خورجین خالی از ناسا بدرقه اش کردند ( این اصطلاح را دایی جان فقید که مقیم سوئد بود به کار می برد ، کسانی که در سازمان ها و مراکز خاص اروپایی و آمریکایی فعالیت می کنند ، تعهداتی دارند که موقع بازنشستگی ، از آنچه بوده اند، یک خورجین خالی ولی گرانقیمت دارند !! )؛ دلیلی بهتر از این که به جای پرداختن به مسایل علمی و بازنشر دانسته ها ، وارد حوزه نظر دادن شد آنهم در جای بد فضای مجازی (!؟) جایی که حتی بیسوادها هم نظر می دهند ؟! و در جایی فعال نشد که هر کسی در آن نمیتواند وارد شود ، حتی با باز بودن درهای آنجا (!؟)  و البته با همه بازتاب هایی که به زور داده می شد(!) مقبولیتی نداشت و این فیلِ سفیدِ شطرنجِ بازیِ سیاست ، خیلی زود در خانه ای سیاه ، زمینگیر شد !؟ شطرنجی که سرباز رختشورخانه اش ، با رعایت قوانینِ بازیِ درست، داشت با شاهزاده دو سر و گردن بالاتر از خودش (!) سر آینده کشور منشور می نوشت ؛ که البته به موقع سر و ته کرد و نشان داد آنالیزوری که پشت سرش قرار دارد ، نگاه و عقل تیزتری دارد !؟

 

حالا روی تخت است و کمی بعد سوار پیلچری( بخوانید ویلچر ! ) خواهد شد که قبل از او هاوکینگ می نشست ... و به جهان یازده بُعدی هاوکینگ ، یک بُعد دیگر اضافه خواهد کرد بنام « ریزبنگ » !؟ تا ثابت کند بعد از آن « بیگ بنگ » خیالی ، دنیا ، هر روز ، درگیر میلیاردها «ریزبنگ» دیگر است که تمام وقت علم را گرفته اند ...

 

ما تُرک ها دعایی داریم که در مورد برخی بکار می بریم ( فکر کنید نفرین ! ) و می گوئیم : « آللاه ، ایکی شفادان بیرین وئرسین ! » ( یعنی خدا از دو شفا ، یکی اش را بدهد !) شفای اول هدایت عقلی است و شفای دومی خلاصی بدن از زندگی ناجور !!!؟

 

نظرات 4 + ارسال نظر
فاضله جمعه 5 خرداد 1402 ساعت 14:24 http://1000-va2harf.blogsky.com

متاسفم

روزگار است دیگر ، اتفاقات عده ای را متشعف می کند و عده ای را متاسف ؟! کاش انسان ها بیشتر از تاسف یا تشعف ، عبرتی بگیرند از زندگی دیگرانی که خود را مایه عبرت می کنند ، برای زندگی خود .

یک زن جمعه 5 خرداد 1402 ساعت 14:26 http://radepayeman.blogsky.com

ممنون بابت این‌پست خوب.

لطف دارید ...

حسین جمعه 5 خرداد 1402 ساعت 14:34

خدا آن شاءالله به این دانشمند بزرگ شفا و سلامتی عطا کند

آمین

سلام جمعه 5 خرداد 1402 ساعت 15:13

با درود
من که اسمش را هم نشینده بودم
ولی قبل این واقعه کلیپی پخش شد
که می گفت من که اعتقادی به دین و مذهب ندارم
و انشاءالله آنها را به جهنم زحل می فرستیم بعد هم گفت انشاءالله
بعد هم
از نوشته های شما باز چیزی سر در نیاوردم

سلام
این روزها خیلی ها به دین و مذهب اعتقادی ندارند ، لازم نیست پروفسور باشند ، سپور شهرداری هم می توانند باشند ...
هنوز برای ارسال مسافر به ماه مشکل دارند ، اینها را تا زحل بردن حتما مغز دانشمندی در حد ناسا طلب می کند ؟! انشالله
من هم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد