یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

اعصاب ...

روز آخر فروردین یک پرداختی داشتم که اینترنتی انجام دادم و روز بعد خواستم یک پرداخت بکنم که پیام آمد که کارتم منقضی تاریخ شده است ...

 

 

یکی دو روز اول کار داشتم و نمی توانستم بروم بانک ، اتفاقا نزدیک چاپخانه دوستم ، بانک ملی بود ولی می دانستم که در آن ساعت شلوغ می شود ... قبلا یکی دوبار نوشته ام که یکی دو جا هست که من اصلا دوست ندارم بروم ، یکیش بنگاه و املاکی هست و دیگری بانک !!؟ هر اتفاقی در بانک می تواند اعصاب مرا بهم بریزد ، دیگرانی هم که می آیند اغلب با ناراحتی کارشان راه می افتد !!

 

چند روز پیش رفتم بانک محله و وقتی من رسیدم داشتند در را باز می کردند ... ساعت ۷/۳۰ بود ، یک ربع داخل بانک بودیم و کارمندان خدوم و مستحق تقدیر ، یک ربع زمان برد تا روی صندلی خدمت مستقر بشوند ... شروع کار مقدماتی دارد ، مثلا نوبتی می رفتند پیش معاون شعبه تا از کشوی کمدش یک بطری بزرگ بیرون بیاورد و اسپری های ضدعفونی کننده شان را پر بکند !؟ و سر و سامان دادن به میز و مهرها و خودکارها و ..‌.

 

خلاصه اینکه نفر سوم بودم و شماره را اعلام کردند ۱۰۳ و رفتم سراغ کارمند مربوطه و همانجا کلاهمان رفت توی هم و البته گفت امروز فرم پر کنید فردا آماده می شود !؟ و بعد مرا فرستاد پیش یک خانم همکار و ایشان هم هنوز موتورش گرم نشده بود و از من خواست اطلاعاتم را روی یک برگه که خودش داد و ... بنویسم و یک ادایی درآورد که برگه را پاره کردم و گفتم می روم شعبه دیگر ، همه تان روانی هستید !؟ ( شما حق را به او بدهید ولی اگر می گفتم چی گفت ، حق را به من می دادید )


بیرون آمدم و سرراهم نان تازه گرفتم و رفتم صبحانه را در خانه خوردیم و موکول شد به کمی بعد ... البته آنجا هم کمی اعصاب به هم ریختنی بود ... یک نفر با ظاهر و ماشین متشخص آمد و وسط خیابان دوبله توقف کرد و آمد نوبت نان ، سر صبحی یک راه بندانی درست کرده بود که همه متوجه بودند ولی خودش اصلا نمی خواست متوجه باشد ... تا اینکه یکی پشت ماشینش ایستاد و دست گذاشت روی بوق !! تازه داشت راه نشان می داد که عقب برود و ... که طرف پیاده شد و آنچه لیاقت داشت بارش کرد و وند تا هم اضافه تر گفت و او هم دید آنش طرف تند است سپار شد و ماشین را چند متر جلوتر پارک کرد و برگشت !؟ اممما پاقعا پوست کلفت بود و نشان می داد شخصیت این روزها خریدنی ست (!؟) و بدست آوردنش برای خیلی ها ، خیلی سخت است  !! و هنوز پیش من ایستاده بود و از بی ادبی آن مرد ، غر می زد که گفتم :« ب دینین الینن ایمان سیز گلر !!» ( یکی بیاد این را ترجمه بکند ... ) نان گرفتم و پیام زدم بانو که برای صبحانه می آیم خانه با اعصاب داغون !! در جواب پیام داد اگر خلاف این بود جای تعجب داشت !؟ یعنی بانک رفتن من اینجوری ها می باشد ...


سوار اتوبوس شدم و رفتم مرکز شهر و مراجعه کردم بانک ملی و یک ربع معطل نوبت شدم و بعد شماره ام را صدا زدند و کل پروسه پنج دقیقه طول نکشید !!

 

یکی هم بعد از ورود به بانک و دیدن چند شماره که قبل از او بودند ، شاکی شده بود که دو تا باجه برای دریافت و پرداخت کم است و ... گفتم اعصابت را ناراحت نکن ، اینها به نسبت قابل ملاحظه ای (!؟) از سایر کارمندان در ادارات دیگر بهتر هستند ...

 

نظرات 2 + ارسال نظر
سلام سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1402 ساعت 16:38

با درود
من هم از بانک سپه شاکی هستم از وقتی که بانکهای ورشکسته که بانی هایش یا سپاه بود یا نیروی انتظامی درش ادغام شد
اوضاعش خرابتر شده است
ولی با این حال یک مشکل مالی پیدا کرده بودم معاون بانک خیلی زحمت کشید و با راهنمایی های دقیق مشکل را حل کرد
ولی باید در انجام کار ها خونسرد بود
چون بیشترین ضرر را خود آدم می بیند

سلام
من کلا با بانک مشکل دارم ، و خیلی ها هم همینطور هستند مگر اینکه سازشان در پشت پرده با رئیس و کارمندان کوک شده باشد !!

نگین چهارشنبه 13 اردیبهشت 1402 ساعت 23:55 http://www.parisima.blogfa.com

درود بر همشهری دادو ...

آدم اینقدر که از کارکنان بانک ادا و اطوار ناجور میبینه از خوانندگان رپ نمیبینه!!! (یکی بانک، یکی هم شهرداری) یه جوری رفتار میکنن که انگار نون آدم دستشونه!

و اما: ب دینین الینن ایمان سیز گلر = سنگ، سنگ شکن میخواد (خودتون فرمودین یکی ترجمه کنه!!!)

و اما در مورد اون ماشین و صاحب متشخصش!! من و همسرم یه جمله داریم که میفرماید! : شاسی بالا، شعور پایین!

حالا این شاسی بالا، هر ماشین لوکس و گرون قیمتی میتونه باشه، که متاسفانه اکثر رانندگان این نوع ماشینها فکر میکنن خیابون پشت قباله پدرشونه!

سلام
متاسفانه قشری که بیشتر از همه باید احترام ارباب رجوع را نگهدارد از همه بی چشم و رو تر تشریف دارد ...
انسان یک نبض دارد ولی در جاهای مختلفی از بدن می شود آن را اندازه گرفت ... جامعه هم همینطور است ، کسانی که پشت فرمان اوضاع خیابان ها را نشان می دهند ، نمی دانند که وضع خانه سان را هم نشان می دهند ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد