یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

دیدار تازه ...

 

حوالی ساعت دو نیمه شب بود که کش خوابم در رفت و بیدار شدم ... دیده اید که جنس خواب ها فرق می کند برخی خواب ها انگار نخی هستند ، بیدار می شوی و دوباره سر نخ خواب را می گیری و می خوابی... ولی برخی مثل کش هستند ، در بروند تا صبح بایددنبالش بگردی!!؟

   

ساعت ۱۱/۳۰ خوابیده بودم و حوالی ساعت دو نیمه شب بود که بیدار شدم ... خواب خوبی هم نمی دیدم ، داستان مرگ اتفاقی و مشکوک یکی از دوستان بود و حواشی ناگوار آن !؟!؟ کمی زور زدم تا شاید یکی دو ساعتی هم بخوابم ولی بیشتر شبیهپخش مجدد تیزرهای تبلیغاتی همان خواب بود !! مثل تبلیغات تی وی که هر شبکه ای بزنی یا شهر فرش تبلیغ می کند و یا ...

 

از  ساعت سه به بعد رسما بیدار بودم ... حوالی ساعت پنج تی پی را باز کردم ؛ شب در خانه مادرم بودیم و نعمت تی وی برقرار بود ... مستنذی دیدم و کمی هم بسکتبال ، فیلمش آن چنان تبود که با صدای خاموش مفهوم باشد ، زیادی خانوادگی بود !؟ حتی دو فقره کرگی هم که قبول نقش کرده بودند بیشترشبیه گربه دست آموز بازی کرده بودند ...

 

چند بار شبکه ها را بالا و پایین رفتم ، خبری نبود !! حوالی ساعت شش شده بود و آماده شدم تا بروم نان تازه بگیرم ... از در ساختمان که بیرون رفتم دیدم برف می بارد ... معلوم بود بیشتر از یک ربع نیست که شروع شده است !!  امسال پائیز نداشتیم ولی خدا را شکر که برف زمستانی آمد ، هر چند در نیمه های چله بزرگ زمستان ... مطمئنا هوای فردا تمیز خواهد بود !!

 

فیلم گرفتم تا در انیستا بگذارم ولی زور پمپ فیلترشکن به پمپ کردن فیلم نرسید و هنوز زور می زند ... بیرون ایستاده بودم و در داخل دو سه نفری بودند ، لذت نان سنگک به کمی ایستادن در صف است ... یکی داشت بیرون می آمد که آشنای هفت هزار ساله بود (!؟)  یکی غز هم محله ای ها و همکلاسی های قدیم کهبیش از بیست سال است زور می زنیم و همدیگر را نمی بینیم !! همین چند هفته پیش باهم حرف زدیم و برای یک دیدار ، قرار می گذاشتیم ... دم در خوش و بش کردیم و باز به قراری دیگر موکول شد ...

 

صبح امروز همه چیز را خوب شروع کرده بودم ، برف تازه ، نان تازه ، دیدار تازه  ... ولی هنوز تلخی خواب نیمه تمام زیر زبانم مانده بود !!

 

نظرات 2 + ارسال نظر
پریسا پنج‌شنبه 15 دی 1401 ساعت 08:13

چه جالب! کیفیت خواب دیشب من هم دقیقا مثل شما بوده و الآن سردرد دارم

من جریانات اصلی خوابم ، حوالی ظهر یادم افتاده بود ...

نگین دوشنبه 19 دی 1401 ساعت 20:07

سلام

مهم برف تازه و نان تازه و دیدار تازه ست
کسری خواب رو بعد از نهار هم میشه جبران کرد!

سلام
و دیدارهای تازه بیشتر می چسبد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد