طعم شیرین پیروزی !!

بعد از ظهر برای کاری رفته بودم خانه برادربزرگم ... زیرزمین مشغول بودم و برادرم باتفاق همسر و دخترش سرپا ایستاده بودند و فوتبال تماشا می کردند ...

 

و هر از گاهی بالا صدایی بلند می شد و می آمدم تا کنار پله ها و می پرسیدم : چه خبر !؟ می گفتند : به تیر خورد ، از کنار دروازه رد شد ، دروازه بان رد داد ...

شدیدا هم استرسی شده بودند و کسی دستش نمی رفت تا سفره را باز بکند ... کمی بعد مادرم آمد ... یک مادر فقط می تواند یک مادر دیگر را درک بکند ... هر کس زمین می افتاد دل مادرم هم با آن زمین می خورد ؛ کاری به رنگ لباس نداشت !!! گیر داده بود به قیافه آزمون که خیلی خسته و غمگین هست !!؟

وقتی بالا آمدم، زمان برخورد طارمی با دروازه بان ولز بود ... و بعد هم که بررسی تلویزیونی حق ایران را ادا کردو دروازه بان بیرون رفت ... دروازه بانی که اینگونه به زمین می آید ، ده درصد فوق العاده خوب از آب در میآید و نود درصد فوق العاده بد !!!؟ اینکه وارد زمین شد ، از نود درصد بود ... دقیقا مثل حسینی که یهو به جای بیرانوند آمده بود !؟

در  دقایق پایانی ورق ولز برگشت ... دقایق پایانی و دریافت دو گل ... فوق العاده شیرین بود و دلچسب ... بیکباره ورزشگاه ترکید ... درست است قدرت رسانه بالاست ولی طبیعت آدمی همیشه تابع رسانه ها نیست !!؟

عصر باران هم آمد ... باران که آمد امید به زندگی بالا رفت !! مثل این دو گل که رنگ پریده بازیکنان را شاداب تر کرد ...

حالا آمریکا و انگلیس مقابل هم خواهند بود و ترحم و تبانی بوی مرگ خواهد داد ... باید تا آخر بجنگند ، انگلیس برای راحتی خیال و آمریکا برای نجات خودش ... در بازی بعد آمریکا مقابل دشمنش می رود و انگلیس مقابل بچه اش !! تقابل عشق و نفرت ...