دو کفه ی یک بیماری !

نام بیمار : جهان سوم !!

جهان سوم را ما بهتر از ملت های دیگر می شناسیم و شاید اگر ما به یکی از کشورهلی مثل خودمان ( جهان سوم !) سفر کنیم ... اشتراکات اساسی زیادی داشته باشیم که تفاوت های کوچک (!) فرهنگی وقومیتی (!) زیاد به چشم نیاید ...

بیماری جهان سوم بودن را دو چیز تشدید می کند که وضعیت شان نسبت به هم دقیقا مانند یک ترازوی دو کفه ای می باشد !! همیشه روی یک کفه تعداد کمی فاشیست (!) نشسته ( یا ایستاده ) است و در کفه ی دیگر تعداد بسیار زیادی آنارشیست (!) ایستاده ( یا نشسته ) است ... نسبت آنها در بهترین شرایط می تواند همان نسبت 1 به 99 باشد !!؟؟

در این نیم پاراگراف چند نکته ی اساسی درج شده است که قابل توجه است !! نشسته ی فاشیست  و ایستاده آنارشیست خطرناک است !؟ و از آن طرف ایستاده فاشیست و نشسته آنارشیست امید به بهبود بیماری را نشان می دهد !! هیچ فرقی نمی کند یکی در داخل جامعه باشد و یا در خارج از آن !؟!؟ دوست  و دشمن فقط در یک حالت قابل مشاهده هستند ... آنکه اقلیت فاشیست را به ایستادن و اکثریت آنارشیست را به نشستن دعوت بکند ، دشمن بیماری است ؛ فرقی نمی کند با عمل یا با حرف !! و هر کسی فاشیست ها را به نشستن و آنارشیست ها را ایستادن ترغیب بکند ، دوست بیماری است ؛ فرقی نمی کند با عمل یا با حرف !!