یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

کار بانکی ...

 

امروز یکی دو کار عجله ای داشتم و بین کارهایم یک فرصتی دست و پا کردم تا با دوستم برویم به بانکی که وام برداشته بودم تا مانده وامم را صفر بکنم !! و بروم سندخانه ام که فروخته ام را آزاد بکنم ... وارد بانک شدم و طبق معمول آماده درگیری بودم !!

   

شماره گرفتم و بانک هم خلوت بود ... سر وقت رئیس هم رفتم و رئیس مرا راهنایی کرد بطرف یک خانم ( متصدی اعتبارات و ... ) که پرونده ام را ببیند !! خانم هم بدون اینکه چیزی بپرسد مرا داشت می فرستاد طرف صندوق که کارمند صندوق حسابم را استخراج کند و بعد یهو یادش افتاد که او سرش شلوغ است و این کار خودش است (!) پس زا بررسی های چند جانبه من رفتم سراغ آن یکی تا چکی که داشتم را به حسابم واریز کنم و فرمود مبلغ بالای 200 میلیون را باید با ضمیمه سند واریز بکنم !! سند هم نداشتم و رفتم از بنگاهی که اتفاقا همسایه بانک بود گرفتم و آمدم و کارم راه افتاد !! FATF  مثل یک اژدهای هفت سر است که تنها یک سر آن فعال شدهاست و آن هم سری هست که با ارباب رجوع عادی کار دارد و بقیه سرهایش را با خواب آور ، خوابانیده اند !!

 

و بعد خانم متصدی اعتبارات برایک یک حساب بازکرد تا مثلا خدمتی بکند و باقی وامم را در حسابی مسدود کرد تا اقساطم را ادامه بدهم و نامه بانک را هم بدهند !! یک برنامه ساختگی بانکی بود تا یک سند بازی بشود و برنامه ای شاید 30 درصد به نفع من بود و 70 درصد به نفع بانک !!؟ حساسیتی نداشتم و حساب را باز کردند و فرم دادند تا پر بکنم ... وقتی به قسمتآدرس رسیده به خانم گفتم : " من خانه ام را فروخته ام و خانه ای نخریده ام ، آدرسم را کجا بنویسم !؟ میدان ساعت تبریز بنویسم !!؟ کمی دیر ولی خدا را شکر متوجه شد و گفت: "  نه همینجا را بنویسید !! " گفتم : " منظورتان همین شعبه است !؟ " گفت : " نه آپارتمانی که فروخته اید را بنویسید !! "

 

قرار شد بروم و بقیه کارها را بکند و بعد خبر بدهد با بانو برویم و وام دونفری را امضا بزنیم و خلاص کنیم ... حوالی ساعت 1 باید می رفتیم یک واحد ببینیم و کمی زود بود و پیچیدیم به بانک ... جلوی باجه ایستاده بودم و گوشی ام زنگ خورد و دیدم خانمی می گوید : " سلام آقای ... از بانک مسکن تماس می گیرم و... " در حالیکه به خانم متصدی نگاه می کردم گفتم :" من همینجا ، پشت شیشه هستم !! "

 

خدا را شکر که کار بانکی ام بدون درگیری پایان یافت ...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین دوشنبه 16 آبان 1401 ساعت 19:21

سلام، شب شما بخیر

اینکه در این سرزمین گل و بلبل کاری بدون درگیری و اعصاب خرد کنی انجام بشه جای شکر هم داره واقعاً !! انشاالله که باقی مراحل فروش خونه و خرید خونه جدید هم بی دردسر و بی مشکل انجام بشه. پیشاپیش مبارکا باشه.


نوشتین تلفن زنگ خورد و به خانم گفتین من همینجا پشت شیشه هستم یادم به یه خاطره افتاد.

یه بار سفر بودیم، توی ماشین ، همسرم گفت شماره پسرخاله مو بگیر تا بهش بگم پمپ بنزین بایسته. ماشین پسرخاله دقیقا بیست سی متر جلوتر از ما بود و ما میدیدیمش. شماره رو که گرفتم گفت مخاطب در دسترس نمیباشد!
گفتم ای بابا روز روشن دروغ به این بزرگی؟ مخاطب جلوی چشم ما میباشد!!!

سلام
ممنون ... خرید یا تعویض خانه در زمانه فعلی (!) خودش به تنهایی برابر باچهار تا خان (خوان) از هفت خوان (خان) رستم می باشد ... ولی ما معتقدیم که لطف الهی بکند کار خویش !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد