یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

موسم تماشا ...

 

در یکی دو شب گذشته هوس کردم تا بروم و در اینترنت فیلم ببینم ... برای من فرقی ندارد فیلم مال 2022 باشد یا 1880 ... چیزی که از یک فیلم برداشت می کنم برایم مهم است !! هر اثری که انسان خلق می کند می تواند پیامهای مختلفی داشته باشد و هر تماشاچی می تواند به فراخور سهمی که از معرفت دارد ، درصدی ازپیام های اثر خلق شده را دریافت بکند !!

  

 

هم در مورد کتاب و هم در مورد فیلم و شاید آثار دیگر این موضوع صدق می کند که با یکبار دیدن نمی شود تمام مطلب را گرفت و نیاز به تکرار چند باره در دیدن و خواندن و ... می باشد !! مگر اینکه یکی بیاید و پیشاپیش در مورد فیلم یا کتاب حرفهایی بزند و ذهن بیننده یا خواننده را از همان ابتدا در کانال پیام اصلی فیلم یا کتاب بیاندازد ، با اینحال یک اثر بزرگ می تواند پیام هایی در خود داشته باشد که شاید نویسنده نخواهد که آنها پررنگ دیده بشوند ؛ مثل برخی رفتارها و قواعد اجتماعی که بعنوان سیاهی سناریو ، در اثر ، جریان دارند ولی برای یک غریبه می تواند حامل پیام هایی باشد ... تماشای فیلم خارجی یا خواندن رمان خارجی می تواند ذهن بیننده را به چیزهای مختلفی جلب بکند !!

 

یکی دو شب پیش بود که طبق معمول تماشای فیلم را با یک فیلم وسترن شروع کردم ...فیلم های وسترن را دوست دارم چون در پشت صحنه ی چیزهایی که نشان می دهد و غالبا زیاد مهم نیستند (!) بسترهای مهمی را نشان می دهد که ما هنوز به آن بسترها در جامعه ی خودمان نرسیده ایم ... قانون و جایگاه آن در زندگی اجتماعی خیلی مهم می باشد و در همه فیلم های آمریکایی از اکشن و خشن و جنایی تا بالا بالاتر و پائین و پائین تر (!) جایگاه قانون مشخص و محکم است ، و همیشه جنایتکاران و خلافکاران هم هستند !! در جامعه ما وقتی خلافکاری پیدا می شود و یا جنایتی رخ می دهد ، به عمد و یا به سهو قانون را نشانه می روند و در صدد تضعیف آن برمیآیند !! قانون باید همیشه در حال اصلاح باشد و محکم و تا وقتی نقض نشده است ، اجرا بشود !؟!؟ ولی می بینیم که همیشه در اعتراضات داخلی یا تحریکات خارجی ، بستر اصلی هدف قرار می گیرد و همه قانون را نشانه می روند !!! در آمریکا عده ای با تحریک و یا تایید بالاتریم مقام وقت که رئیس جمهور باشد ، به کنگره حمله کردند و آن رسوائی بزرگ را در کتاب آزادی و دموکراسی رقم زدند (!) ولی کسی قانون آمریکا را هدف نگرفت ؛ همان قانونی که در شکاف های ناگزیر آن می شود در عالی ترین سطح ، در انتخابات ، تقلب کرد !!

 

پریشب هم داشتم فیلمی می دیدم از جت لی !! یک فیلم که شاید خیلی ها دوست ندارند ببینند و طرفداران خاصی هم دارد !! در برخی فیلم های رزمی و مفهومی (!) پرداختن به ظاهر رفتارها می تواند خسته کننده و بی معنی باشد ، قهرمانانی که با یک شمشیر کوتاه می توانند از پس صدها سواره نظام و پیاده نظام نیزه دار و شمشیردار برآیند !! و مثل برق و باد بیایند و بروند !!و گاه در مبارزات خود بالای ابرها هم بروند !! با یک مشت ستون های چند متری معبدی را تخریب کنند و در پایان خراشی کوچک در صورت داشته باشند و یا آستین پیراهنشان جِر بخورد !! فیلم به زبان اصلی بود و من به زبان بی زبانی نگاه می کردم !؟ نوراخانیم خوابیده بود و صدای فیلم را بسته بودم (!؟) دعوا سر یک گنج پادشاهی در چین بود که هر شصت سال یکبار بواسطه یک طوفان از دل کویر بیرون می آمد و کمی بعد دوباره طوفان با جابجایی شن ها روی آن را می پوشاند !! رفتارها و قیافه ها و قدرت نمایی ها و ... همه در حد مبالغه بود و در نهایت و بعد از کشته شدن تعداد زیادی آدم معمولی و سرباز و ... باز همان قهرمانان اصلی بر سر تقسیم گنج به هم رسیده بودند و چون هیچ کدام به هم اعتماد نداشتند ، برخی از بین رفته و برخی ناکام دنبال زندگی خود رفتند و گنج دوباره زیر خروارها شن مدفون شد ...

 

روزگار ما هم چنین است ، مردمانی که صاحبان قدرت هستند و یا می دانند دنبال چی هستند !! در پشت پرده با هم مبارزه می کنند ولی در این سوی پرده این مردم عادی و سربازان هستند که جان می دهند !! و چه فریب های شیرین و وعده های رویائی که به مردم داده نمی شود !! و ظاهرا اصحاب قدرت همدیگر را تخریب می کنند ولی اینها داغ کردن بیشتر زیر اجاق است تا ببینند در نهایت کدام یک را بالا خواهد برد و یا کدام را پائین خواهد کشید !!؟

 

نظرات 2 + ارسال نظر
نگین پنج‌شنبه 5 آبان 1401 ساعت 22:41

سلام

نمیدونم با مطلب شما مرتبط هست یا نه، ولی یادم به این نوشته افتاد؟

سربازانی که همدیگر را نمیشناسند به هم شلیک میکنند و همدیگر را میکٌشند برای حفظ منافع کسانی که همدیگر را خوب میشناسند.

سلام
اینهم یک سکانس از بازی های دنیای سیاست است ... کسانی که امروز در خیابان ها ، امیدوارانه فریاد می زنند فرزندان امیدواران توی خیابان های سال ۵۷ هستند !!

الهام یکشنبه 8 آبان 1401 ساعت 09:09

می دونید خیلی ماجرای غم انگیزیه.. آدمیزاد در این بُرهه‌ها دوست داره با خودش فکر کنه چقدر همه‌چیز آرمانی، انقلابی، شجاعانه، حماسی و یا حتی تراژیکه.. اما من در نهایت فکر می‌کنم این بازی بیش از هرچیز غم‌انگیزه.. حیفِ انسان و عمرِ او..

سلام
انسان در این راه بیش از هر چیزی تجربه دارد ولی جای غم انگیز داستان این است که دور باطل همیشه در پایان خط معلوم می شود نه در ابتدای آن !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد