اقلیت فعال و اکثریت خاموش !!
یک خاصیتی در کشورهای عقب مانده و معروف به جهان سوم هست که نمی شود گفت خوب هست یا بد (!؟) ولی هر چه هست با سیستم های حاکم بر جهان اول همخوانی ندارد (!؟)
و آن این است که همیشه اقلیتی فعال در تلاش هستند تا خود را به کرسی بنشانند و اکثریتی خاموش که هیچگاه با تفکرات اقلیت ها قانع نمی شوند !! در کشورهای بظاهر توسعه یافته ، اکثریت را بنوعی (!) و با ابزارهای مختلفی (!) و البته بیشتر با نوعی اجبار (!) به مرز اقناع و یک دستی رسانده اند ...
برای همین در طول تاریخ همیشه در بازی های سیاسی این اقلیتها هستند که باهم درگیر می شوند و توی سر و کله ی هم می زنند(!) و احیانا به سرو کله اکثریت می زنند (!) و طبق معمول در شعارهایشان ، اکثریت را متمایل به خود می بینند !! و بعد ازاینکه اقلیتی به قدرت رسید تا مدتی می تواند روی گرده ی همین اکثریت نمایش قدرت بدهد و باز دور باطل جهان سومی شروع می شود ...
وهمیشه اقلیتی که به قدرت می رسد ، سعی دارد اکثریت را با شیوه های مختلف رام بکند و اقلیتی که دستش از قدرت کوتاه می شود ، سعی دارد تا اکثریت را تحریک بکند ... و این همزیستی انگلی تا رسیدن به جایی که معلوم نیست کجاست !؟ همراه هم می روند ...
امروز یک نفر رفته بود بالای منبر و با خیال راحت به زمین و زمان می تاخت ... از قطعی اینترنت شروع کرده بود !! و پیش می رفت و برای اینکه انگی متوجه اش نشود ... هر کسی جلویش می آمد را با چوب می زد ... کمی قاجار را کوبید و کمی بعد رضاشاه را و کمی بعدتر محمدرضا و بعد آمد سراغ جریان انقلاب و چند بار هم عبارت " هزار فامیل " را بکار برد ... کمی بعد که دید همه فقط گوش می دهند و سرشان به کارشان گرم است ... خود به خود فروکش کرد !! چیزی هم نمانده بود تا بکوبد !!؟؟
گفتم : " باید جایی بروی منبر بگذاری که برای هر دو جمله ات یک جمله از روبرو بگویند تا اجاق بحث خاموش نشود !! ازاین جماعت آبی برایت گرم نمی شود !! فقط برای اینکه اجاق بحث ات گرم بماند سعی کن از عبارت های مندرس و کهنه مثل " هزار فامیل " استفاده نکن !! یک چیز تازه درست کن ، مثلا بگو " کشور هزار باجناق !" ، فامیل بنوعی اتحاد را تداعی می کند ولی چون باجناق را حساب فامیل نمی گذارند !؟ راههای زیادی پیش رویت باز می شود ... "
===
امروز در بورکینافاسو ، کودتا شد ...
