آبشار شیران !!
چند وقت پیش یکی از دوستان تعریف کرد که رفته بودیم مسیر ییلاقی هریس - مشکین شهر و یکی از بچه ها آشنای محل بود و ما را برد از آبشار شیران عکس گرفتم و ...
گفتم : " من هر سال چند بار آن مسیر را می روم و نمی دانستم که شیران ، آبشار دارد !!" خلاصه اینکه توی برنامه ام بود که هر وقت از آنجا رد شدم ، سلامی به آن آبشار بکنم ... حوالی ظهر بود که گفتم وسایل آبدوغ را برداریم و برویم توی مسیر ییلاقی هریس به مشکین شهر و شاید هم اگر راهش خیلی زیاد نبود سری به آبشار شیران بزنیم !! و خدا را شکر که این دعاها در خانه ما زود مستجاب می شود ...
مادربانو را هم همراه خود کردیم و راه افتادیم ... نوراخانیم هم که توی ماشین ننشسته سوال می کند که : " می رویم بیچ !؟ " کلا توی فاز ساحل و قلعه ماسه ای و ... قفل کرده است !!
تابلوی روستا عبارت شیران را نشان می دهد که به معنی شیرها خوانده می شود و البته عنوان کوچکی نیست !! ولی چه ربطی دارد که دردل کوه روستایی نامش شیران باشد !! اینها نتیجههمان فارسی کردن زمان پهلوی می باشد که اصرار داشتند تا نام های محلی را به فارسی برگردانند (!) حتی اگر نامفهوم بوده باشد ... شیران شاید بی معنی نباشد ولی وقتی در جای خودش نیست نشان می دهد که پای توطئه ای در میان بوده است !!!؟؟ تلفظ ترکی روستا شییران هست ... و با باریکه آبی که از دل سنگها در وسط روستا جاری هست همخوانی دارد ... شییر شییر آب ، در ترکی برای نشان دادن باریکه آب و جوی کوچک هست !! ولی شییران را نمی شوددر فارسی براحتی خواند و تلفظ کرد ...
زندگی روزمره مردم روستاها و شهرهای کوچک در برنامه و روال خیلی ساده ای می گذرد !! یکی سرش توی اینترنت باشد از حرف سیاستمدار-نماها چنان برداشتی میکند که انگار دنیا در ایستگاه آخر ایستاده است و شاید هم از ریل خارج شده است ولی وقتی آدم توی جامعه قدم می زند و از فضای مجازی بیرون می آید می بیند اخبار دنیای مجازی برای کره ی دیگری هست !!
از جاده خاکی وارد روستا شدیم و از آن سر روستا خارج نشده ماشین را نگه داشتیم !! راه پیاده زیادی نداشت و پشت تپه روستا قرار داشت !! خیلی هم خلوت بود و چند تا عکس گرفتیم ... خربزه ای هم گرفته بودیم که خراب از آب درآمد و آن را بهمراه پوستش برای گاوها ریختیم !! ماست امروزشان معطر به عطر خربزه خواهد شد !!
