حال مان خوب است ...

سعی می کنیم بخوانیم ولی باور کنید چیزی که بدرد خواندن باشد نیست !! بی خود برخی تریبون اشغال کرده و خود را جر می دهند (!! ؟) نه تنها چیز تازه ای نوشته نمی شود بلکه قرائت تازه ای هم بیرون نمی آید !! و بازار ارسال جملات اینترنتی بی سر و ته، گرم است !!

 

ناامید نیستیم که دانایان تمام شده باشند ولی می دانیم که ابرهای جهالت حجیم تر و سیاهتر از آن هستند که نسیمی آنها را کنار بزند... فعلا بازار کم فروشان و بدفروشان داغ است !!

خدا را شکر که روزهایمان بی مناسبت نیستند و هنوز می توان برای هر ساعت و دقیقه ای مطلب نوشت !! ولی از چیزهای سبک زیاد نوشتن (!) آنها را سنگین نمی کند (!) یکی همین مردم روزگار که همیشه در اطرافمان هستند (!؟) مردمانی ارزان با پوستینی گران (!!!) /// یکی از من پرسید : " چگونه بدون داشتن تلویزیون روزگار می گذرانید !؟"  گفتم :" اتفاقا تلویزیون ما خیلی بزرگتر از آن است که به اینچ آید ... ما هر روز واقعیت های تلخ روزگار را می بینیم و شما در این تلخی ها دلتان به تماشای سناریوهای شیرین خوش است که می دانید خواب و خیالی بیش نیستند ؛ حتی شکلات تلخ هایی که می خورید در زمره تنقلات هستند !! "

چند روزی همه جا را بنرها و عکس ها و گزارش هایی در مورد حاج قاسم سلیمانی پر کرده است ... می خواستم چیزی بنویسم ولی دیدم همان چند سطری که همان صبح انتشار خبر نوشته ام ، کامل و گویاست !!

این روزها ایام فاطمیه هست ... نقل است از آن بانوی بزرگ که گفت : " از دنیای شما محبت سه چیز در دل من نهاده شده : تلاوت قرآن ، نگاه به چهره پیامبر و انفاق در راه خدا "

اگر کسی خودش را راهرو آن حضرت بداند باید خوشحال باشد که دو فقره از سه فقره محبتی که ایشان داشتند برای آنها ممکن است !! تلاوت قرآن و انفاق در راه خدا.

و امروزه فرصت برای این دو کار باندازه تمام زندگی گسترده است ...