ماه مدرسه !!

قبلاها هم در مورداول مهرماه نوشته ام و متاس5فانه اول مهر مرا بیشرت یاد محیط مدرسه می اندازد تا درس خواندن و معلم ها و ... معلم هایی که برایم عزیز بودند و تعدادشان متاسفانه به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسند (!) همیشه برایم حاضر هستند و نیازی به اول مهر ندارند ...

زمان ما از این لوس بازی های مد شده در این روزگار خبری نبود !! البته بودند برخی مدارس که آن زمان هم از لباس فرم و ... استفاده می کردند و شروع مدرسه با برنامه ریزی خرید و تدارک وسایل مدرسه و لباس (!) از چند روز قبل مهر، آغاز می شد ولی ما 31 شهریور را تمام و کمال زندگی می کردیم و بعد یهو برایمان اول مهر می شد !! و کتاب هم که نداده بودند (!) دست هایمان را توی جیب کرده و با خیال راحت وارد مدرسه می شدیم و روز اول مهر برای ناظم تکرار بی پایان جمله " دستت را از جیبت بیرون بیار !! " بود ...

رفته بودم خانه برادر بزرگم ، همسایگی آنها یک مدرسه ابتدایی دخترانه هست !! دخترکان منظم و شیک پوش با یک دسته گل و دست در دست مامان وارد مدرسه می شدند ...

مهر ماه که می شود داستان ترافیک وارد مرحله ی جدیدی می شود !! داستان پارک دوبله و سوبله هم که روی جهیزیه ترافیک می باشند !! یک مدرسه و 100 تا شاگرد و دویست تا ماشین که متعلق به معلم ها و کادر مدرسه و آورنده ها و برگرداننده های بچه ها می باشند !! زمان ما فوقش یکی دو تا ماشین برای معلم ها و مدیرها بود و دیگر تمام !! حالا آبدارچی هم با ماشین می آید و گاه ماشین اش چند کلاس بالاتر از ماشین مدیر می باشد !!؟؟ آیا واقعا سطح رفاه ملت همیشه در صحنه اینهمه بالا رفته است (!؟) یا سطح یک چیز دیگر در همین ملت همیشه در صحنه خیلی پائین آمده است (!؟) به شعور زیاد فکر نکنید !! دنبال چیزهای دم دستی بگردید !! بقول امام علی (ع) : " حکمت گمشده ی مومن است ! " حکمت و شعور و این قبیل چیزها را از همان ابتدای خلقت کددار کرده اند و مردم را با عبارت " انسان جائزالخطاست !! " وارد میدان کرده اند که به جای پیدا کردن گمشده (!) خودشان بهتر گم بشوند (!!)