یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

تیر بهاری !!

 

این روزها هوای تبریز عجیب بهاری می باشد !! انگار نه انگار که تیرماه است و باید از گرمی هوا شاکی باشیم !! پریشب یک رعد و برق و رگبار بهاری داشتیم از نوع نیسان ماهی !! و شبها هوا آنقدر خنک می شود که پهلو به پهلوی سردی می زند !!

  

 

دو شب پیش قبل از شام باتفاق رفتیم جاده منتهی به شهرک خاوران تا هم شامی بصورت سرپایی بخوریم و هم نوراخانیم کمی روی چمن های اطراف ورجه وورجه بفرمایند !! هوا بقدری خنک بود که کالباسمان یخ زد (!) حالا خوب بود که غذای گرم نبرده بودیم !! دست و پای نوراخانیم هم یخیده بود !! اینها که می نویسم خبر 20/30 نیست که فکر بکنید دروغ پراکنی و فرافکنیه (!)  و یا دارم هوای این روزها را الکی پررنگ تعریف میکنم ... عین واقعیته !!

 

مثلا حالا که ساعت 12/15 ظهر می باشد و نوراخانیم تازه خوابیده و شاید به صدای تایپ کردن من بیدار بشود !! ولی کنار پنجره رفته بودم تا برای کفترها گندم بریزم و خنکای هوا باعث شد یک عطسه ی ملیح بفرمایم و شانس آوردم که نوراخانیم در خواب به این صداهای بلند بیدار نمی شود والا کم مانده بود دزدگیر ماشین های توی کوچه به صدا دربیایند !! دو شب پیش هم که رعد و برق بود و پنجره ها به لرزه درآمده بودند و واقعا غرش رعدها هولناک بود و در حد واجب شدن نماز آیات (!) ، نوراخانیم اصلا تکان هم نخورد !!

 

اینها را نوشتم تا بگویم زندگی همش کرونا و انفجار در کلینیک سینا و ترامپ و دلا ر و ... نیست !! و زندگی هنوز جریان دارد !!

 

دیروز در اتوبوس نشسته بود و کمک راننده به من گفت : "  از شنبه گفته اند که اگر کسی ماسک نداشته باشد نباید سوار کنیم !! " یکی آن طرف تر نشسته بود و گفت : "حیف که دولت ما کمی دیر بیدار می شود و باید این کار را از 3 ماه پیش می کرد !!" یکی دیگر که ماسک نداشت گفت : " آخه آن وقت ماسک نبود و کشورها محموله های همدیگر را کش می رفتند ، حالا همه بصورت جهادی دارند ماسک تولید می کنند و از فردا ماسک هایی بیرون می آید که شعارهای تبلیغاتی هم رویش نوشته شده باشد " من یک لحظه فکر کردم که ماسکی بیرون بیاید با نوشته ی " کرونا ، کرونا ، ما داریم می آئیم ! " و بعد فکر کردم که ما قطعا کرونا را شکست خواهیم داد ولی وقتی کمرمان از بار غم شکسته شده باشد ؛ مثل داستان رویارویی رستم و سهراب !!!


از من نظر خواستند و گفتم : " بهتر است دولت دستور بدهد تا هر کس در خیابان بدون ماسک دیده شد ، تک تیراندازها با تیر مستقیم بزنند !! "یکی تاب نیاورد و گفت : " مردم اگر راضی باشند دولت هم نه نمی گوید به این پیشنهاد !!" گفتم : " از باکو تماس گرفته بودند و خبر رسید که برای خروج از خانه باید اس ام اس بزنند به داروغه ی محل و دلیل خروج از خانه را بنویسند و برایشان پیام می آید که به اندازه فلان زمان و در فلان محدوده می توانند از از خانه خارج بشوند !! این مگر کم از دستور تیر مستقیم می باشد !؟!؟ "


چند روز پیش اتفاقی افتاد ناگوار و سه نفر از کارگران ماشین سازی بیخود و بیجهت و در سایه ی بدمدیریتی (!!؟) جانشان را از دست دادند ولی کسی ککش نگزید و رسانه های محلی هم بی محلی کردند به این موضوع !!! و مسئولین هم پیام تسلیتی ارسال کردند برای سرد شدن موضوع !! دادستان هم ورود نکرد !! خیلی ها هم شاید توی دلشان گفتند : " به جهنم !! " دیروز شنیدم که کلینیک سینا منفجر شده در حد انفجار زاغه مهمات ارتش (!!؟) و بازهم کسی ککش نگزیده و به پیام های تسلیت بسنده شده است !! البته رئیس قوه ی قضا از دادستان خواسته ورود بکند و دادستان هم آمار کشته ها را داد و در این کشور ، ورود دادستان در همین حد و اندازه کافی می باشد !! چون شاید کشته ها را شهید اعلام بکنند و خدای نکرده کسانی هم مرده هایشان را قاتی این قبیل شهدا نکند !!و شاید خیلی ها باز هم گفتن : " به جهنم !! " وقتی ملت اینهمه به حوادث جاری بی تفاوت هستند و چون پای خودشان را نگرفته است براحتی می گویند " به جهنم !! " باید هم انتظار داشت که بعد از اینهمه سال بی تفاوتی (!) زندگی درد این کشور سایه ای از زندگی در جهنم بوده باشد !!


یک زمانی مد شده بود و به فرد می گفتند تو که نه از خانواده عروس بودی و نه از خانواده ی داماد (!) آنجا چه غلطی می کردی !؟ حالا این اصطلاح هم عوض شده است !! طرف عروسی خصوصی گرفته است !؟ خرجش از عروسی عمومی بیشتر درآمده است (!!؟) 4 نفر خانواده عروس بودند و 5 نفر خانواده داماد (!) بدلیل رعایت فاصله ی بهداشتی و از این حرفها ولی 6 نفر اکیپ فیلمبرداری و عکاسی حضور داشتند برای اینکه باید کلیپی کار می کردند در حد هالیوود (!) و 12 نفر اکیپ موسیقی و 8 نفر برای حرکات موزون تشریف داشتند !!؟؟ البته بقیه هم دارد که به دلیل رعایت حریم خصوصی ذکر نمی شود !!

 

کمی هم بنویسم ، می ترسم هوای تیرماه داغ بکند ...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین سه‌شنبه 17 تیر 1399 ساعت 18:54 http://www.parisima.blogfa.com

سلام بر همشهری دادو

خوش حالیزا بخاطر هوای خنک
اینجا کولر رو اگه ده دقیقه خاموش کنیم که نفسی تازه کنه، یه نفر بلافاصله روشنش میکنه میگه ای بابا پختیم !!!


در مورد حوادث پی در پی و تلخ، نه اینکه بگم به جهنم، دلم هم خیلی میسوزه اما انگار یه جورایی کرخت شدیم نسبت به مصیبت ...

+ و گلدون پتوس ما امروز دو برگ جدید داد .. این یعنی لابلای اینهمه اخبار تلخ و مصیبت بار، زندگی هنوز زیبایی های خودش رو داره ...

سلام
یعنی آدم ظهر را هر قدر گرم باشه بخاطر خنکای عصر می تواند تحمل بکند و این یعنی امید داشتن !!
میگن که هوای تبریز سه ماه قیش است و نه ماه قمیش !! ولی ما به این هوا اعتماد بیشتری از وعده های مسئولین داریم !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد