یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

هفته کاری ...

 

شروع هفته مقارن بود با آغاز ماه رمضان و من باید سری می زدم به چاپخانه دوستم که کمی ترافیک کاری داشت !! دو ماهی که با کرونا گذشت ضربه شدیدی به کسب و کارها وارد کرده است و بعد از اینکه کارها از سر گرفته شده است (!) ورم ناشی از این ضربه در فعالیت ها به چشم می خورد !!

   

شنبه از ساعت 7 صبح تا ساعت 3 بعد از ظهر در چاپخانه بودم و هم خودم خسته شدم و هم دوستم را از پا درآوردم ، یکشنبه برادرم را نیز بهمراه خودم برده بودم تا کمک بکند و این بار دوستم دوباره از پادرآمد (!) علاقه شدیدی به تنبلی و از زیر کاردررفتن دارد و چون نمی تواند در حضور ما در برود (!) ناچارا از پا در می آید ... امروز هم از ساعت 7 صبح رفته بودم و تا ساعت 4 آنجا بودم و تقریبا همه ی نه ساعت حضورم را در حال فعالیت بودیم از نوع سریع و شدیدش !!

 

این سه روزی که گذشت هر کدام داستان هایی برای خود داشتند که شاید در روزها آتی نگاشته شوند ولی امروز یک فرق دیگر با سایر روزها داشت و آن اینکه از سر صبح یک آسمان آبی زیبا داشتیم و یک عالمه ابر خوشگل ... یعنی هی از پنجره بیرون را نگاه میکردم و با حظ بالایی آسمان را تماشا می کردم و سیر نمی شدم !! فقط حیف که فرصت برای گرفتن عکس نداشتم !!

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
دوست قدیمی سه‌شنبه 9 اردیبهشت 1399 ساعت 11:52 http://meandmirror.blogfa.com/

سلام. پس از گذشت نمیدانم چند سال دوباره آمدم بلاگی را که 10 سال پیش یا شاید 11 سال پیش درست کرده بودم چک کردم. شما از آن دوستانی بودید که به وبلاگ من میآمدید و نظر میداید. میبینم شما هنوز هم مینویسید. و چه خوب است. من فراموش کرده ام که چگونه میشود وارد بخش مدیریت شد و مطلب نوشت فکر کنم پس وردم را هم فراموش کرده ام. شما میدانید چگونه میتوانم دوباره وبلاگم را احیا کنم؟‌ ممنون میشوم راهنمایی کنید.
با سپاس

سلام
البته من بعدها هم که نمی نوشتید هی سر میزدم ببینم برگشته اید یا نه !؟
پرس و جو می کنم و خبر می دهم ... عرچتد دیگر با بلاگفا کاری ندارم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد