حوالی ساعت 11 از خانه بیرون زدم ؛ برای چند تماس تلفنی (!) این روزها وقتی موبایل به دست می شوم نوراخانیم سر می رسد و گوشی را می خواهد و خلاصه اینکه این رقیبِ گوشی مثل قبلی ها ( مادرم و مادرش !! ) نیست و همیشه پیروز جنگ است !!
چند فقره خرید داشتم و چند فقره تماس تلفنی !! قدم زنان رفتم طرف شاهگلی و روی نیمکتی نشستم برای مکالمه !!! به دونفر زنگ زدم که در دسترس نبودند و محول شد به ارسال پیام برا یایشان !! به دوست بزرگواری زنگ زدم که هوا خوب است و من شاهگلی هستم و اگر وقت دارد بیاید کمی قدم بزنیم و خوشبختانه ایشان هم جواب مثبت داده و آمدند ... دوباره با دوستانی تماس داشتم و دوستان قبلی هی پشت خط می آمدند !! تا من به مکالماتم سر و سامان بدهم دوست بزرگوار هم رسیدند و یک ساعتی باهم در خلوتی شاهگلی و طراوت اردیبهشتی آن قدم زدیم ... خلایقی هم بودند که حضور داشتند برای هوا خوری بچه ها ، ورزش از نوع سفارش پزشک و احیانا خلوت عاشقانه !!
آفتاب بالای سرمان بود و باد ملایمی هم می وزید و برای عکس گرفتن زیاد خوب نبودند ولی برای من که بیشتر عکس خبری می گیرم زیاد هم بدک نبود و چند فقره شکار داشتم ...
میدانی در محوطه جنوبی و مجسمه مادر !
اینهم زاویه ی همیشگی برای گرفتن عکس از استخر و عمارت شاهگلی و چشم انداز پشت سرش !
این هم حصار محوطه ی اصلی و دور استخر که از کلیه راه پله ها و ورودی ها مسدود شده است !!
این هم یک درخت متشخص و کت شلواری !! مرد نسبتا مسنی کتش را تن درخت کرده بود و داشت نرمش و ورزش می کرد !!
سپاس ،عکسها زیباست بخصوص اولی
سلام و عرض ادب و احترام
مدتها بود مطالب شو نوشته های شیرینتان را در وبلاگ خودتان و همساده ها دنبال میکردم مشکلات و گرفتاریها باعث شده کمتر در این فضا افتخار حضور داشته باشم برایتان سلامتی و موفقیت ارزومندم. بازهم از خواندن مطلب و دیدن عکسهایتان لذت بردم . راستی از مصطفی ستاریان ، سراغی ندارید?
سلام سلام
ممنون از تصاویر، خوب شد توضیحی برای این درخت متشخص نوشتید وگرنه اصلا نمی فهمیدم چرا کت پوش شده
و
با اجازه صاحبخانه
جواب فاضل
برای یافتن جناب ستاریان پیشنهاد می کنم به راز نهان مراجعه کنید .
http://raze-nahan.blogfa.com/
سلام
خیلی ممنون از ارهنمایی تان برای آقای فاضل ... شما بلاگفایی مانده اید و اگر می توانید برای دوست قدیمی هم راهنمایی بدهید.