یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

و یک کنسرت تا 2020

 

چند وقت پیش بنرهای کنسرت گروه دالغا در گوشه و کنار به چشم می خورد ، تا اینکه سفارش دادیم تا بالدیز خانیم ببیند می تواند بلیط پیدا بکند !! البته از نوع دعوتی همیشه خوب است !؟

 

 

دیشب قرار بود برویم کنسرت گروه دالغا ...مثل اینکه از اول باید توضیح بدهم !؟ گروه دالغا ( به معنی موج ) یک گروه موسیقی محلی به سرپرستی دکتر چنگیز مهدی پور می باشد که آغاز کارش به سالهای 69 برمیگردد... موسیقی آشیقی گدشته دور و درازی دارد و در منطقه قره داغ آذربایجان جایگاه خاصی دارد ، در گذشته ی این سرزمین ، آشیق ها ( به غلط عاشیق هم گفته می شود ) متولیان امورات فرهنگی بودند !! و در میان صدها آشیق نامدار و مشهور که سرآمد هزاران هزار آشیق بودند ؛ آشیق چنگیز مهدی پور یک چیز دیگر است ... اعطای نشان درجه یک هنری به او که معادل دکتری می باشد تنها یک تشکر کوچک در قبال شخصیت و تلاش های او در ارتقای موسیقی عاشیقی می باشد .

 

بانو می خواست نوراخانیم را هم بیاورد ولی مطمئنا به نورا خوش نمی گذشت و حوصله اش سر می رفت ، ضمنا بانو هم دچار دندان درد شده بود و کلافه بود ... و قرار شد بهمراه نوراخانیم بروند و پیش مادربانو باشند تا من باتفاق برادربانو ( آقئین ) و خواهربانو ( بالدیز خانیم ) برویم به کنسرت آشیقی گروه دالغا !! در محل سالن همایش های بین المللی خاوران.


 

چند هفته پیش بود که رفته بودیم برای تماشای تئاتر و عصبی و ناراحت و دلخور برگشته بودیم ، برای حضور در کنسرت آشیقی باید برای تحمل 80% ناهنجاری های تماشاچی ها از قبل آماده بود ... موسیقی محفلی را به سالن بزرگ بردن راحت است ولی ارتقا دادن فرهنگ روستائی هزار سال کار فرهنگی می برد ، مخصوصا که این فرهنگ روستایی متعلق به قره داغ بوده باشد !!

 

تبلیغات های قبل از اجرای کنسرت نوید می داد که هنوز مشکل صدای سالن حل نشده است !! و بالاخره با یک ساعت تاخیر (!!) مجری آمد و تریبون را بدست گرفت ... به گفته بالدیز خانیم اجرای شب قبل بصورت VIP بوده و نمیدانم برای کدام شخصیت از من بهتری بوده است !؟ مجری داشت طبق معمول از برخی شخصیت های دولتی پاچه خوارانه تقدیر می کرد و به جهت حضورشان تشکر می کرد و رسید به اسمی که واقعا بزرگ بود و بزرگوار ؛ عالیم قاسیموف از کشور آذربایجان حضور داشت ، کسی که در سال 1999 بالاترین نشان موسیقی جهان که به آن نوبل موسیقی می گویند را دریافت کرده است و حضار آنچنان که شایسته بود او را تشویق کردند تا حضار دیگر بدانند که تشویقشان از نوع کیلوئی چند (!؟) بود ... اگر عالیم روی سن می رفت و رو به حضار می ایستاد ارزش ساعتها کف زدن و تشویق کردن داشت ...با حضور عالیم قاسیموف کیفمان کمی بیش از حد کوک شد ...

 


یک نکته ی جالب هم اینکه ، موقعی که نوازنده داشت می زد ، بیکباره تصویری که روی نمایشگر آمد ، تصویر عالیم بود که در حال گوش دادن به موسیقی به عالم هپروت رفته بود و حضار بیکباره دوباره شروع کردند به کف زدن و تصویربردار دوزاریش افتاد که بین موسیقی تصویر عالیم را پخش نکند !!

 

 

تا انتها نماندیم ... یعنی تحمل مان ته کشید و بلند شده و سالن را ترک کردیم !!!

 

* نکته !!

 عصر در شبکه ورزش مسابقات کالسکه رانی اروپا را پخش می کرد !! برادرزاده پرسید این مسابقات ایران باشد آیا اینهمه تماشاچی می رود !؟ گفتم : " تماشاچی مهم نیست کم باشد یا زیاد (!) مهم تر این است که ابتدا لیاقت تماشا داشته باشد و بعد برود (!) در فینال تنیس  چند هزار نفر ، چند ساعت نشستند و مثل آدم تماشا کردند (!!) دیشب در کنسرت به ازای هر نفر تماشاچی ، بدون اغراق دو یا سه عدد چیپس یا پفک وارد سالن شد ، آنهم با چه سر و صداهای ناهنجاری خورده می شد و تعارف می شد و ...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین پنج‌شنبه 12 دی 1398 ساعت 18:13

سلام

کار خوبی کردین نورا جان رو نبردین..
حوصله بچه های کوچولو به این نوع برنامه ها قد نمیده و اذیت میشن ...

منم تا به این لحظه فکر میکردم عاشیقلار هست نه آشیقلار !

و اینقدر از این نابهنجاری های رفتاری که اشاره کردین، در سالن های مختلف سینما دیدم که مدتهاست با دخترم سینما فرهنگ رو برای فیلم دیدن انتخاب کردیم که از این بابت تومنی هفت صنار ! با بقیه سالنهای سینما فرق داره ..

سلام
کلافگی بچه یک طرف ، حرمت هر مجلسی را هم باید نگهداشت ...
متاسفانه در کشور ما درک عمومی از حقوق افراد و حقوق اماکن و ... خیلی پائین بوده و اصلا رعایت نمی شود.
ترکی اش آشیخ می شود و فارسی شده اش آشیق ، شاید عربی شده اش و یا معادل صوتی اش عاشق باشد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد