یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

نیازمان را آگاهانه کم کنیم ...

 

یکی از خاصیت های دنیای امروزمان و دنیای صنعتی این است که مصرف زدگی را بیشتر بکند تا تضمینی برای فعالیت های کسب و کار باشد !! ما هر روز مطالب ضد و نقیض زیادی می شنویم که ما را در تب و تاب مصرف نگه می دارد !! ما همیشه باید مصرف کننده ی خوبی باشیم ؛ فرقی نمی کند چای سیاه بنوشیم یا چای سبز !؟!؟ باید بنوشیم (!) تا بازار چایی کساد نشود !!

  

 

دیروز ( همان دیشب ! ) برای یک دیدار تازه کردن مهمان بودیم ... خانه ی دختر خاله ی کوچک ... هم مهمانی برای خرید خانه ی جدید بود و هم دورهمی خانوادگی ... تقریبا خیلی ها بودند !! می گویند سرخ پوستان تا عدد هفت را می شمردند و برای بیش از عدد هفت می گفتند خیلی !! اینهمه آدم برای یک چنین بهانه ای دورهم جمع کردن در این دور و زمانه خیلی هنر می خواهد ... دایی جان کوچک هم بودند !! دایی جان کوچک ما باید یک شناسنامه ی خاورمیانه ای بگیرد !!


باید این نظریه ام را هم توضیح بدهم ؛ بنظر بزرگترین اجحافی که در حق بشر و در این 200 سال گذشته صورت گرفته است و مستقیما آزادی او را هدف قرار داده و تمامی کشورهای دنیا دانسته و یا ندانسته آن را قبول کرده اند !!؟؟ محدود کردن انسان ها در محدوده های سیم خارداری بنام کشورها می باشد !! اینکه دیگران برای حفظ منافع خود و حفظ سلطه ی خود انسان ها را با نام کشورها ، قومیت ها ، پرچم ها و ... یک جا جمع بکنند و برای تردد در میان فرهنگ ها برایشان مجوز بدهند !!!! مولوی در بلخ زاده شد و ششماهی در ایران بود و بعد رفت تا آخر عمر خود در ترکیه زندگی کرد و وفات یافت !! حالا در سه کشور برای او یادبود می گیرند نه بخاطر افکار و اندیشه اش (!) بلکه برای اینکه بگویند او از ما بوده و این در حالیست که هر روزه دراین سه کشور چند نفر مانند مولوی می آیند و می میرند و کسی صاحب آنها نیست !!! من از اینکه محدود به اسم و شناسنامه باشم بدم می آید !! من دوست دار بالاتر از خاک زندگی کنم و وقتی مردم بروم زیر خاک ، نه اینکه زیر خروارها خاک بنام وطن (!) زندگی کنم و بعد بمیرم و یک متر پائین تر بروم !! بنظر من پرچم هر شخصی فکر و بیان اوست ؛ نه وجود کیلوئی و زبانی که او به آن حرف می زند!! و تقسیمات فرهنگی را ارجح بر تقسیمات سیاسی می دانم ... مثلا خاورِ دور یک تقسیم فرهنگی خوب است !! یا همین خاور میانه ... معنی ندارد سیم های خاردار  بین من و آدمهایی که مثل من هستند و مثل من می اندیشند فاصله بیاندازد !! ؟

 

دائی من شاید بیش از سی سال است که در خاورمیانه فعالیت دارد ... زمانی در عربستان بود و بعدها در سوریه  و بعدترهادر عراق ؛ نه کسب و کارش سیاسی است و نه مورد دارد !! تقی به توقی می خورد ، این ایرانی است و باید برگردد در حالی که علائقش و کسب و کارش در این سرزمین ها قرار دارند !!
 

دائی جان من مثل همیشه پرشور است و با هیجان حرف می زند ... تعریف کردن یک جریان را با چنان آب و تابی پیش می برد انگار مهم ترین واقعه جهان را دارد تشریح می کند !! تقریبا نصف سر و صدای مهمانی متعلق به او و برادر بزرگم بود ... و ما که مثلا کم سر و صدا هستیم دلیلی بر بالا رفتن سر و صداها می باشیم !!!

 

دیروز بحث از مرغ های عرضه شده در بازار بود که با دارم و هرمون پرورش یافته و به بازار می رسند وچند قلم دیگر که از خبرها شنیده بودند !!! ولی من نظرم این بود که برای داشتن زندگی سالم باید قید رادیو و تلویزیون و خبررسان ها را زد (!) برخی نرم افزارها ناخواسته به ما چیزهایی می دهند که ظاهری زیبا دارند و باطنی پرآشوب !! اینترنت باید چیزی که می خواهیم را به ما بدهد !! در این صورت هم دخالت خودخواسته و ناخواسته ی دیگران در زندگی کم می شود !! هم بی مورد در تشعشع تبلیغات ها قرار نمی گیریم و دُزِ مصرف زدگی مان پائین می آید !! مهمتر اینکه اخبار ناگوار و مورددار نمی شنویم و نسبت به مصرف مواد وسواسی نمی شویم که وسواس بزرگترین عامل روحی روانی برای مستعد کردن انسان به بیمار شدن است !!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد