چشم امید ...

دیروز یکی داشت ناله و نفرین حواله دولت می داد و می گفت بدبختی اینه که اینها چیزی شان هم نمی شود !! گفتم : " وقتی کود پای درخت می ریزند ، به رشدش کمک می کند ، شما تعریف بکنید شاید به نظر بیایند و چشم بخورند !! "

 

وقتی آدم به برنامه های اجرا شده در دوره های بلندمدت نگاه می کند می بیند که یک عده بنام دولت می آیند تا برنامه هایی که از قبل تعریف شده را پیاده بکنند و در این میان هر از گاهی به هم بپرند تا مردم عادی فکرکنند که آنها با هم فرق دارند و همین تفاوت قائل شدن مردم کمک میکند تا در انتخاب راحتتر فریب بخورند !! دولت قبلی بنزین را از 100 به 400 برد و دولت فعلی از 400 به 1500 !!! دولت قبلی دلار را از 1000 به 3000 برد و دولت فعلی از 3000 به 12000 رساند !!! و مطمئنا دولت بعدی که می آید اگر از همین قماش باشد (!) که قماش دیگری وجود ندارد (!) همین برنامه ها را ادامه خواهد داد تا پرچم را به دولت بعدی خودش بسپارد ... دراین میان و در فاصله ی این پرش های بلند مقداری ریخت و پاش حاصل می شود که دولتمردان آن را بین خود جمع می کنند و تا نوبت بعدی که سر کار بیایند (!) آن را نشخوار می کنند ...

امروز از خانه بیرون نرفته ام ... اول اینکه کاری نداشتم (!) دوم اینکه بخاطر بازی والیبال دیشب فوق العاده خسته تشریف دارم (!) خبر ندارم امروز در شهر چه خبر است ، اینترنت را هم که گل آلود کرده اند و بدرد نمی خورد !! البته وبلاگ بالا می آید و این یعنی روزنه ی امیدی هست !!

متاسفانه در طول اینهمه سال برنامه ها جوری پیش رفته است که مردم را به منفعت قلیل عادت داده اند و مردم این فرهنگ را پذیرفته اند که به نفع کمی که بدست می آورند خوش باشند و نفع بزرگ را بی خیال شده اند !! دلایل زیادی دارد که یکی از آنها مشغول کردن مردم با کمی آزادی نامشروع می باشد (!) نامشروع از نظر قانون جاری کشور منظورم می باشد ... مردمی که با اندکی آزادی نامشروع سرگرم و خوش شده باشند در یک فضای متوهم بزرگ می شوند فضایی که فکر می کنند می توانند در حالیکه بدلیل تنها ماندن و بریده شدن از تفکرات و رهبری های بزرگتر ، هیچ کاری نمی توانند بکنند ؛ مگر در پاره ای موارد همان آزادی را در سایزی کمی بزرگتر مزمزه کردن و عقب نشستن !!

گاه برای پریدن لازم است که چند قدم به عقب رفت و خیز برداشت ... مردم کاش بتوانند برای چند روزی که شده خودشان را تست بزنند و ببینند واقعا چقدر همراه هم هستند !! مثلا همه اینترنت را خاموش بکنند !! در نظر اول این کار به نفع دولتی ها تمام می وشد ولی تجربه نشان داده که دولتی ها از طریق برخی سلبریتی ها و بعنوان سوپاپ این فضاهای مجازی را کنترل می کنند !! یا مثلا بنزین نزنند و اگر اتوبوس و تاکسی آنها را همراهی نکردند (!) سوار وسایل نقلیه عمومی هم نشوند تا مدیران برنامه ریز که ادعای کارشناس بودن می کنند و جز بر طبل خیانت نمی کوبند به خود بیایند !! یا مثلا یک میلیون و سیصدهزار معلم که در کشور هستند به مدرسه نروند ( شانزده میلیون دانش آموز به کنار !!!) آیا می توانند همه را بیرون می کنند !؟!؟ دو روز بعد این جناب رئیس جمهور و معاون اول و کابینه خواهد بود که کنار خواهند کشید !! ولی این اتفاقات از ملت ما بعید می نماید ، اگر هم در برهه ای خاص این رفتارها دیده شده است بخاطر وجود همبستگی و رهبری خاص بوده است !!! این روزها نه از همبستگی خبری هست (!!) نه از وجود رهبری و تشکل خاص  برای جهت دهی (!!)

امروز از قرار خبر رسیده (!) خیلی از مدرسه ها با کلاس های نصفه و نیمه تشکیل شده بودند ... از برخی محله های شهر دانش آموزان به مدرسه نرفته بودند (!) ، سرویس هم سراغشان نرفته بود ... این یک کار معقول و بی ضرر است ... البته برخی شهرها را دولت بخاطر بارش باران و برف تعطیل کرده بود ولی اینجا هوا آفتابی است و این مردم ناراحت هستند که شدیدا ابری شده اند !!