یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

و زمین لرزید ...

 

 نیمه شب بود و من به صدای نورا بیدار شدم ... داشت سر جایش غلت می زد و احتمال بیدار شدنش بود !! کورمال پستونک اش را پیدا کرده و داشتم توی دهانش می گذاشتم که حس کردم داریم می لرزیم ... و خیلی زود فهمیدم زلزله شد !! و  در ادامه کمی شدیدتر لرزید ...

   

ساعت 02:20 بود !! گوشی را برداشتم ... طبق معمول دراین زمان ها بدلیل ترافیک (!) صفحه ی سازمان لرزه نگاری بالا نمی آید !!! شاید هم ... خدا می داند (!) توی روز روشن سر ما کلاه می رود چه برسد به نیمه شب !!؟؟ کمی بعد دوستی استوری کرد که زلزله آمد !! و کمی بعدتر دوستم در راس نیروهای هلال احمر در راه میانه بود که لایو گذاشت که در مسیر منطقه  هستیم برای ارزیابی و چون دفعه ی اولی بود که لایو می گذاشت مانده بود که چگونه پایانش را بزند !!؟؟  و کمی بعد سر و صدا آمد و همسایه ها بیرون آمدند و سوار بر ماشین ، جان گرامی را از ساختمان ها محکم به سطح خیابان بردند !! غالب مردم ما برخلاف ادعایی که دارند ، نیاز دارند که خیلی چیزها بدانند ...

 

نزدیکی های صبح بود که کم کم تعداد استوری و تسلیت آذربایجان و ... زیادتر شد ... یکی از دوستان که ظاهرا آدم فرنگ رفته و خوش پوشی تشریف دارد پست درج کرده بود که کم کم حضرات مسئولین دارند از خواب بیدار می شوند !! برای لایو دوست مشترکمان را فرستادم و گفتم : " کسانی که باید می رفتند رفته اند ... انگار تو هم از حضراتی هستی که خواب مانده بودی !! " متاسفانه مردم ما از مسئولینی که هر روز به آنها فحش می دهند انتظارات زیادی دارند ... گاهی لازم است آدم نگاهی به خودش بیاندازد و ببیند چگونه شهروندی می باشد تا از این چگونه دولتمردان همان اندازه انتظارات داشته باشد !! "

 

مرکز زلزله در بخش تَرک از شهرستان میانه بود و روستای ورنکش را هدف گرفته بود ... دامنه جنوبی قله بزقوش و البته اطراف قله بزقوش را بی نصیب نگذاشته بود بطوریکه لرزه در شهرستان سراب بیشتر از میانه حس شده بود !!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد