شنبه صبح مرکز شهر بودم و ناهار را هم باتفاق مادربانو و بانو رفته بودیم یکی از چلوکبابی های معروف و قدیمی شهر در بازار تبریز ... بعد از آن وارد بازار قدیمی شدیم و کمی بازارگردی کردیم و وقتی داشتیم از بازار بیرون می آمدیم ؛ توی حیاط بازار امیر باران شروع شده بود !!
باران باعث شده بود تا ازدحامی در وسط حیاط نباشد و برای همین موبایل را درآورده و یکی دو تا عکس از حیاط امیر گرفتم که اتفاقا خوشآیند خودم قرار گرفت !!
بعد از آن خیابان را رد کردیم و از بازار امیرکبیر رفتیم طرف بازار تربیت که دیدیم بارش سنگین برف منتظر ماست !! سنگینی بارش جوری بود که همه را شوکه کرده بود !! چند تا ئی هم در همان مسیر عجله ای گرفتم !!
برخی از عکس ها را هم در اینستا می گذاشتم و فرصت هم نداشتم تا نگاه بکنم ، چون بارش شدید بود و برف آبداری هم بود که روی گوشی را خیس می کرد ...
و شب دوباره بارش برف داشتیم و انگا راین بار مرکز شهر در تهاجم برف و باران قرار گرفته بود ، چون از جاهای دیگر چنین خبرهایی به گوش نمی رسید .
سلام بر همشهری دادو
به به .. چه عکسهای زنده و زیبایی، چه برف زیبایی
عکس اول منو یاد سرای مشیر خودمون!! انداخت ..
عکس خیابان تربیت منو یاد نوه خاله ام انداخت که وقتی کوچیک بود میگفت:
خیابان تربیت، دانیشما بی تربیت!!
میدونم ربطی به پست نداشت ولی مگه میشه خاطره یاد آدم بیاد و تعریف نکنه؟!!!
سلام
ممنون ...
ما هم که مثلا بزرگ شده ایم (!) هنوز این عبارت را بکار می بریم ...