یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

فعلا برویم شب نشینی تا بعد ...

 

و باز زلزله شد ...

  

 

دیروز روز خوبی بود ؛ عید هم که بود !! هوا هم واقعا عیدانه بود ... در چند روز گذشته ما باران نداشتیم ولی هوای مه آلود و نم نم بارانی که ریزدانه هایش را اگر روی هم می گذاشتیم شاید هر صد تایش یک قطره باران می شد !! ولی روی هم رفته می شد جزو روزهای بارانی حساب کرد ...

 

صبح چند ساعتی در چاپخانه ی دوستم بودم و یک طرح برایش کار می کردم !! صاحب سفارش از آن دسته بود که صبح تا شب در مغازه می ایستد و مشغول تجارت است و یک دقیقه اش را هدر نمی دهد و آن وقت تلفنی من برایش طرح کار می کردم و  یک رنگی ؛ مثلا آبی ، برای پس زمینه می گفت و در ادامه می گفت یک آبی خوشرنگ باشد هاااا !! و اگر کنار دست من نشسته بود سفارشش شاید بیش از نیم ساعت طول نمی کشید ولی یک و نیم روز مرا معطل خودش کرده بود !!

 

شب در خانه مادرم بودیم و قرار شد برای ناهار هم برگردیم آنجا ، بعد از ظهر تراکتورسازی با پرسپولیس بازی داشت (!!) و چون فرصت داشتم می خواستم تماشا بکنم ... حوالی ساعت 15 بازی شروع شد و برخلاف واقعیت که حساسیت زیادی برایش نبود (!!؟؟) ولی حساسیت زیادی در حاشیه هایش وجود داشت (!؟) طبق معمول این بازی برای رویاروئی قومیتی بود و اکثر کسانی که برای بازی در استادیوم رفته بودند ؛ اهل فوتبال نبودند و سیاست و حاشیه را دنبال می کردند !! باز شدن پرچم ژاپن در ورزشگاه آزادی برای دهن کجی کردن به هواداران پرسپولیس بود که فردوسی پور هم اشاره کرد که شاید بخاطر حضور بازیکن ژاپنی تیم تراکتورسازی بوده باشد !! و خلاصه اینکه با یک دوربین سبز فوتبال را تماشا کردیم ؛ دوربینی که فقط روی چمن را گرفته بود و خبری از هواداران نبود !! در ادامه که یک گل مشکوک به آفساید کار را خرابتر کرد و از بعد از بازی تا یک زمانی این تصاویر در فضای مجازی خواهند چرخید تا نشان بدهند که تیم های دولتی همیشه از مزایای کُمَکِ داور بهره برده اند !!


برای من بازی چندان جالب و دلچسبی نبود ، البته  پرسپولیس موقعیت های خطرناک زیادی داشت !! ولی بازیکنان تیم تراکتور یک سرو گردن پررنگ تر دیده می شدند و البته مسن تر و کم تحرک تر !! مثلا از اشکان دژاگه چیزی دیده نمی شد ... روی هم رفته بازی خوبی نبود !!!

 

عصر کمی بیرون گردی با ماشین داشتیم و زماین که به خانه رسیدیم مادرم زنگ زد و پرسید که زلزله را فهمیدیم ؟! نترسیدیم !؟  و ما تازه متوجه شدیم که زلزله شده است ... در کامپیوتر دنبالش گشتم و متاسفانه سایت زلزله نگاری بالا نمی آمد !! دوستی هم زنگ زد که در نزدیکی ما می نشینند و معلوم بود که آنها شدیدتر احساس کرده بودند !! وقتی وارد ساختمان می شدیم ، طبقه اول بهمراه اهل و عیال در حال خروج از ساختمان بودند و بعد فهمیدیم که داشتند از زلزله فرار می کردند !!! برای شب نشینی به خانه ی یکی از فامیل های بانو رفتیم ...

 

باز در کرمانشاه زلزله رخ داده بود و طبق چیزی که من دیدم ، کم هم نبود !! 6/4 ریشتر و تا ساعت 11 شب هم پس لرزه هایش ادامه داشت !!در زلزله من دوبار متاسف می شوم ، برای اتفاقی که افتاد و برای اتفاقی که می افتد!!؟؟

 

طبق معمول از هر دری بحثی بود ، سیاسی ، اجتماعی ، ورزشی و ... جوانترها برای تماشای اجرای ارکستر سمفونیک تهران رفته بودند که به رهبری شهداد روحانی در فرهنگسرای شهرک خاوران بود و تقریبا دیروقت آمدند !!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
تک انیمه دوشنبه 5 آذر 1397 ساعت 12:23 http://mangalover.mihanblog.com/post/426

سلام اتفاقی وبلاگتو دیدم
یه بار تهران زلزله خفیف اومد خیلی شرایط بدی شد...
برای هموطنای عزیزم ارزوی سلامتی و ارامش می کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد