یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

خرد جمعی !! جهل جمعی !!

 

وقتی بازار کلماتی که به گروه خون فرهنگی جامعه نمی خورد ، رواج پیدا می کند (!!) خواه ناخواه این فکر جرقه می خورد که عده ای بسیار اندک و بسیار شیاد (!) از این کلمات زیبا تله می سازند تا با سرگرم کردن مردم ، به منافع بیشمار و غلط خود برسند ...

  

 

دیروز برای یک زیارت پائیزی رفتیم طرف رود ارس و با توجه به قرار داشتن در پائیز و فصل رسیدن انار ، بهانه ای داشتیم تا به روستای قدیمی اوشتبین برویم که در منطقه ی آذربایجان بخاطر انار شهرت دارد ... در سالهای دورتر این روستا بدلیل داشتن سابقه ی فرهنگی نیز شهرت داشت و موطن و مدفن یکی از شعرای بزرگ آذربایجان ، سید ابوالقاسم نباتی می باشد ... در سالهای کمی قبل هم بعنوان یک روستای قدیمی و زیبا و با معماری روستایی خاصی که داشت بعنوان ماسوله آذربایجان لقب گرفته بود ...

 

اما داستان های ما وقتی شیرین هستند که به گذشته گره می خورند و در زمان حاضر جز تخریب و بدمدیریتی و بی صاحبی چیزی وجود ندارد و محصول این موارد جز تلخی اوقات نیست !!

 

در سالهای اخیر و بدنبال ایجاد شوراهای شهر و روستا که متاسفانه نه تنها از شایسته سالاری منتخبین در آنها خبری نیست (!!) بلکه فرصتی شده تا شیادان و بداندیشان از این فرصت برای قانونی کردن رفتارهای غیرقانونی شان استفاده ی کلان بکنند ... غالبا شوراهای روستا جمعی هستند که فرصتی برای خلافکاری یافته اند و برای همین از همان ابتدا که آغاز به کار کرده اند ، با تامین رضایت مسئولین تنبل و بی حال ، از کسب و کار به نفع خود غافل نشده و اعتبارات و بودجه ی منطقه ی خود را بنحوی بالا می کشند و این امر باعث می شودمردم روستا به آنها بی اعتماد شده و چون زورشان به آنها نمی رسد و فریادشان را گوشی نمی شنود (!) خود را از گردونه ی خرد جمعی (!) کنار کشیده و مشغول فعالیت های فردی می شوند که اغلب به توسعه بی نظمی می انجامد و در مقابل اندک جمعی که در راس امورات شورائی قرار دارند ، جهالت جمعی (!!) خود را نهادینه کرده و راههای رفع بی نظمی را به کل مسدود می کنند و به این ترتیب ، تخریب جای بازسازی و نوسازی را می گیرد ؛ بلائی که در شهرهای بزرگ و در ساختارهای مختلف اقتصادی و صنعتی بوضوح دیده می شود !!؟

 

دو عکس امروز در اینستا پهلو به پهلو افتاد ، من فکر نمی کنم یک سایت معروف بعد از اینکه من از نمای ویران روستای تاریخی اوشتبین عکس گذاشتم، یک عکس زیبا از یک روستای آلمانی گذاشته باشد !! ولی این دو عکس بوضوح نشان می دهد که « ما می توانیم ! » می تواند در عمل و در شعار چگونه باشد !؟!؟

 

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
امیر شنبه 19 آبان 1397 ساعت 18:52 http://dashtemoshavvash.blogsky.com

سلام برادر عزیز و خردمند
فی الواقع این مطلبی را که درج فرمودید در تمام ابعاد جامعه صدق میکند نه تنها در مورد به اصطلاح شورای به اصطلاح اسلامی شهر یا روستا.شما یه نگاه به وضعیت دانشگاه ها بخصوص در مقاطع تحصیلات تکمیلی بیندازید.هیچکس و هیچ چیزی سر جای خود نیست.همه ادعای استادی دارند و هر کسی بخود اجازه میدهد که مثلا استاد راهنمای پایان نامه بشود و خدا میداند که قرار است چه اتفاقات ناگواری در این زمینه رخ دهد.

سلام
موفقیت از هر زمانی می تواند کلید بخورد ولی تا زمانیکه خودفریبی و دیگران فریبی هست ، چراغ خرد روشن نخواهد شد !!

محمدرضا شنبه 19 آبان 1397 ساعت 23:49

سلام یک شعار ما می توانیم امروز در استادیوم آزادی تهران نوشته شده بود و حدود یک ماه هم بر روی آن مانوور داده شد و تمام ورزشدوستان قاره پهناور آسیا هم دیدند البته هم آن شعار نوشته شده را و هم بقول شما عمل به آن شعار را !!

سلام
البته برای استاندارد شدن ورزشگاه آزادی فکر کنم بیش از 200مورد اشکال گرفته شده بود که بالاجبار رفع شده بود و باید همه جا بنویسند « توانایی در دانایی است » تا هر جا خرابی دیده شد معلوم شود نادانی در پشت میز مدیریت جاخوش کرده است ...

نگین یکشنبه 20 آبان 1397 ساعت 22:44

سلام بر جناب دادو

با اجازه تون من این شعار را اینگونه اصلاح میکنم:

"ما میتوانیم، اما نمیکنیم" !!

شعار بهتر و به روز تری شد .. نه؟!!

عکسها هر دو زیبا بودند ولی باورتون میشه من بیشتر دلم خواست روستای اوشتبین رو ببینم تا اون روستای گل و سنبل آلمانی؟!

البته متوجهم که لبّ مطلب شما چیز دیگه ای بود ...

سلام
البته بلد بودن روش درست کار هم خیلی مهمتر است ...
دیدار از روستای اوشتبین دلچسب خواهد بود و البته بهمراه مناظر مسیر و منطقه ی کنار ارس و ...
ای صبــــا گر بگـــذری بر ساحــــــل رود ارس
بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکین کن نفس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد