یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

آدمِ کی بودن !؟

 

مغازه دوستم بودم که یکی وارد شد ، برخی ها ظاهرشان را چنان مرتب می کنند که مثلا تابلوئی از درونشان باشد ولی برخی ها ساده و عمومی لباس می پوشند و نمی شود از ظاهرشان فهمید که صاحب چه دیدگاهی هستند !! فردی که ذکرش می رود یک تیپ خیلی مذهبی برای خودش درست کرده بود و نوع راه رفتنش هم فرق می کرد !!

 

  

برای پیگیری سفارشش آمده بود و مشغول حرف زدن با تلفن بود که من سر رسیدم ...موضوع صحبت هایش خیلی از بالا بود و با اینکه فروتنانه حرف می زد(!)  ولی انگار سر بزیر بودنش از این جهت بود که همه ی افلاکیان پائین قرار داشتند و او سرش را پائین گرفته بود تا همه را ببیند !!!


یادم به سخنرانی ضبط شده ی یکی افتاد ( شاید استاد دانشگاه بود !! ) که از تلگرام برایم فرستاده شده بود و دیروز هم پرسیده شدم که آیا گوش دادم یا نه !؟ و من جواب دادم که زمانش بالای 50 دقیقه بود و موکول به زمان فراغت اساسی کرده ام !!  دیشب در خانه باز کردم تا ببینم این استاد چه می گوید !؟ شبیه صحبت های الهی قمشه ای بود (!) که می شود چند ساعت به راحتی گوش داد (!!) و در سرآخر هم به نتیجه ای نرسید !!! البته مهمتر از بحث بی در و پیکری که باز کرده بود و به نسخه ای نیانجامیده بود نوع حرف زدنش بود و اینکه سر هر جمله یک پاچه خواری به آقای دکتر ... و آقای دکتر ... داشت (!!) و خطاب به حضار هم که هی اشاره می فرمود که من یک دانش آموز بیشتر نیستم (!) و از این دست جملات که کمی اش شاید جنبه ی تعارف داشته باشد ولی زیادی اش فقط کوپن های گوینده را می سوزاند ، زیاد داشت !!! بیراهه حرف زدن هایش را اگر حذف می کردند یک ارائه ی 20 دقیقه ای بود که 55 دقیقه طول داده بود !!!

 

خلاصه اینکه یک جائی دوستم با توجه به تاکیدات بی پایه آن فرد ، به استهزاء ، رو به من کرد و گفت : " ایشان خیلی آدمِ خدا تشریف دارند !! " گفتم : " ولی من اتفاقا از آدمهایی که خیلی آدمِ شیطان هستند ، خوشم می آید !! " کمی به او برخورده بود و برای همین به من گفت : " چیزی که حالا زیاد است آدمِ شیطان !! " گفتم : " ولی تجربیات من می گوید که ما هم آدمِ خدا کم داریم و هم آدمِ شیطان  !!! آنها که زیاد هستند  آدمهای دو رو هستند که بسته به رَوند و مصالح کارشان این طرفی و آنطرفی می شوند و مردمانِ مثل خودشان را گیج کرده و مثل خودشان می کنند ... آدمِ خدا را اگر بشود پیدا کرد می شود مثل او رفتار کرد و خوب شد !! آدمِ شیطان را هم اگر بشود پیدا کرد ، می شود برعکس اش رفتار کرد و باز هم خوب شد !! ولی اینهمه مردم دوروئی که این وسط هستند کار را خراب می کنند !! "

 

آن سخنران هم در رابطه با رنج های جوان امروزی حرف می زد !! البته تکه جمله هایی که از بزرگان جامعه شناسی غربی نقل می کرد ، تکه های جالبی بودند ولی یک اشکالی داشتند و آن اینکه به پازل بهم ریخته ی جامعه ی ما نمی خوردند !! و بعد از یک ساعت روده درازی نتیجه ای که باید را از حرفهای خودش نگرفت و اشاره کرد که این بحث ها روزها و ماهها کدگشائی و بحث می برد !! 


بحث هایی از این قبیل برای اینکه یکی دو سال قبل از انتخابات ، عده ای را دور خود جمع بکنند خوب هستند !! ولی بهتر این بود که شخص ابتدا نظرش را می گفت و بعد یک ساعت آن را تشریح می کرد و یا بعد از یک ساعت حرف زدن و آسمان به زمین دوختن ، خودش از حرفهایش نتیجه می گرفت و رشته ی کلام را یهو رها نمی کرد !! بالاخره هم معلوم نشد که بعد از آنهمه مطالعه کردن و کار کارشناسی کردن و شناخت مشکلات جوانان و ششصد و پنجاه بار بکار بردن کلمه سوژه و ابژه (!) ، راهکار چی بود !؟ آیا پیشنهادی بود به بالادستی ها در جهت اصلاحات درون ساختاری !؟ یا راه نویی بود و پیشنهاد می داد به پائین دستی ها که بزنند ساختارشکنی بکنند و طرحی نو بیافکنند !؟ و یا صرفا یک اعلام حضور که منهم هستم !!

 

بنظر من حالا که کم کم بساط انتخابات چی ها باز می شود و شروع می کنند به تله گذاشتن و دانه ریختن (!) هر فردی که عادت دارد به مقطعی سیاسی شدن (!!) حداقل یک زحمتی به خودش بدهد و بپرسد که آیا سخنران شما آدم کی هستید !؟ مدرک آدم فلانی بودنتان چیست !؟ آیا شما هم به اشتباه کردن های پی د ر پی شهره هستید !؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد