یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

کدام اخلاق !؟

 

نشسته بود و برای من از اخلاق اجتماعی حرف می زد و اعتقاد داشت که به دین اعتقادی ندارد (!) و هر چیزی که تعریف اجتماعی نداشته باشد برایش قابل قبول نیست (!) هرچند به یقین نمی توانست از خدا بگذرد و این در سر و ته جملاتش معلوم بود ...

   

همین چند وقت پیش بود که یکی از دوستان بازاری در معامله ی دلار ، 4هزار تومان در هر دلار سود کرده بود (!!) و ادعا می کرد که آدم باید شم اقتصادی اش را بکار بگیرد !! و این بار باز 4هزار تومان در هر دلار ضرر کرده بود (!!) با این فرق که در معامله ی اول 50میلیون در کار دلار خوابانده بود و این بار 250میلیون !! ، دست اش داشت به وضوح می لرزید و استرس و اضطراب در چشمانش و لحن اش معلوم بود !! همین یکی دو هفته ی قبل بود که چنان در صندلی اش لمیده بود که انگار نبض بازار در دستان او قرار دارد و این بار با ترس و لرز با کسی که آمده بود تا دلارها را در مغازه اش بشمارد برخورد می کرد و هی سفارش می کرد که دلارها را زیر میز بشمارد تا همسایه ها نبینند !! رفتنی هم دو بسته دلار را توی پاکت گذاشت و پاکت را چسباند و بعد توی جورابش جاسازی کرد ...

 

وقتی برای گرفتن پول به بانک مراجعه می کردند ، یکی از آشناهایش که در مغازه بود به من گفت : "حالا منفعت نکرده است و ضرر هم نکرده است !! " معلوم بود از اوضاع خبر نداشت و من گفتم : " البته اگر هر دو یک مبلغ بودند حق با تو بود ولی ضررش چند برابر سودش بود و بی خود نیست که نفس اش به شماره افتاده است !!" این روزها وضعیت بازار اینگونه است ... دلال ها دارند به مردم دلگرمی می دهند ؛ فرقی نمی کند خریدار دلار باشند یا فروشنده اش !؟ آنها در این میان 200 تومان بابت هر دلار حق الزحمه خواهند گرفت و دوست دارند تا بساطشان پررونق باشد !! هیچکدام از این دلارخرها و دلارفروش ها که کارمندان غیررسمی صراف ها هستند (!!) در افت قیمت و یا در افزایش قیمت ارز سکته نمی کنند و شبی را با استرس نمی خوابند !! آنها کارشان همین است ولی عده ی زیادی که کارشان این نیست و موقع شمردن و حساب کردن وسواس بخرج می دهند و به اعدادی که می رسند اعتماد ندارند ( حتی آنها که بظاهر سواد بالاتری هم دارند !! ) در این روزها خواب آرامی نداشته اند ...

 

مردم غالبا دوست دارند با معادلات ساده و خطی رفتارهای خودشان را توجیه بکنند ؛ البته در انتظاراتی که از دیگران دارند کمتر به چنین معادلات ساده ای بسنده می کنند و چنان معادلات پیچیده ای درست می کنند تا همه را به خود بدهکار و از همه طلبکار بشوند ... اینکه بازار اقتصاد مریض است را همه می دانند ولی انگار تعداد محدودی پول نقد اضافی دارند و می فهمند که باید ارزش پولشان را با خرید طلا و ارز حفظ بکنند و به این افاد باید کسانی را اضافه کرد که خانه شان را فروخته اند تا تبدیل به دلار بکنند و حالا به دیوار بسته خورده اند (!!) بتدریج دولت فشار خواهد اورد تا خرید و فروش را رسما از صرافی ها عمل بکنند و دلالان بیرون که غالبا با پول مردم کار می کنند کنار خواهند کشید و مردمی خواهند ماند که دلار در دست دارند و هراس از دست رفتن ارزش آن در معاملات جاری و نشستن به امید روزنه ای دیگر تا به پول شان برسند ...

 

امروز نشسته بودم و یکی داشت برای من درس اخلاق اجتماعی می داد ، خودش هم می دانست که از فشار مسایل این چند روز دارد حرف می زند و به حرفهایی که می زد اعتقاد زیادی نداشت و شاید نمی دانست که همان حرفها را از زبان دیگری نمی تواند قبول داشته باشد ... یکی از جذابیت های روزگار ما این است که برخی از بظاهر روشنفکرانِ سواد تلگرامی (!!) اخلاق دینی را قبول ندارند و آن را نشانه عقب ماندگی می دانند و برای توجیه برخی مسایل روزمره به اخلاق اجتماعی رو می آورند و این در حالیست که به قانون مداری که اساس یک حرکت اجتماعی باید باشد (!) اعتقادی ندارند و برای همین یک عده جملات زیبا را بطرز ناشیانه ای و بصورت تکه تکه بیان می کنند و سعی دارند تا آن را بعنوان مرجع و شاخص رفتارهای آنارشیستی خود بکنند و این چنین است که ما به اخلاق آنارشیستی که محصول جدیدی از التقاط فکری و عقیدتی است می رسیم ...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد