یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

چه کاری ؟

 

از بچه می پرسند : " دوست داری چه کاره بشوی ؟ " و بچه بر اساس علاقه ای که در او بوجود آمده است جواب می دهد : " پلیس ، دکتر ، مهندس و ... " ولی بعدها و در جوانی بر اساس نیازی که برایش پیش می آید و یا بر اساس مسیری که در آن قرار دارد در یک شغل جذب می شود و می شود دکتر ، مهندس ، پلیس و ...

 

  

ولی بعد از مدتی در خود به باوری می رسد!!  و قسمتی از توانائی های خود را کشف می کند !! و می تواند  فارغ از نیاز و علاقه درونی و بواسطه ی نیازی که در بیرون دریافت می کند برای خود تعهدی احساس بکند و می خواهد کاری انجام بدهد ... بنظر من این مرحله بعد از چهل سالگی اتفاق می افتد !!

 

آیا ما می توانیم در کاری که به آن علاقه داریم و می دانیم قسمتی از نیاز جامعه مان را برطرف می کند مشارکت بکنیم !! مثلا یک سازمانی باشد و پرسشنامه تنظیم بکند و شاید امتحان هم بگیرد و ازاین قبیل افراد در یافتن جایی که می خواهند کمک رسان بوده و کاری انجام بدهند استفاده بکنند!! البته هستند برخی جاها که نیازهای خود را از محل داوطلبی پر می کنند ولی مطمئنا این قسمت ها جزء بسیار کمی از علائق و توانائی ها را می توانند پوشش بدهند ؛ حتی اگر نفرات زیادی نیاز داشته باشند ، مثلا هلال احمر از این سیاهی لشکرها زیاد دوست دارد ولی عده ی کمی هستند که دوست دارند سیاهی لشکر عده ای خاص با اغراض خاصتر باشند !!؟

 

اگر امروز یک سازمانی بود ؛ مثل سازمان بازنشستگی !! ولی نه فقط در فکر تامین مستمری و احیانا شغلی که فقط نان و مقام خودشان را تامین بکند و می توانست برای هدررفت این توانائی ها فکری و چاره ای بیاندیشد (!!) فکر می کنید چقدر به توانائی خاصی در خود اشراف داشتید !؟  و می خواستید درچه  زمینه ای که مورد علاقه تان می باشد فعالیت بکنید و احیانا چه کاری !؟!؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد