یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

وقتی ما جامعه شناس می شویم !!

 

گاهی اوقات بی برنامگی های ناشی از نادانی منجر به درست شدن یک سیستم منظم از بی نظمی های مختلف می شود و این بی نظمی های کوچک همدیگر را کنترل می کنند و همیشه تا یک سطحی می آیند ولی از آن پائین تر نمی آیند و این سطح را می توان سطح دانائی عمومی نامید ...

  

البته می توان چنین فرض کرد که این بی نظمی ها بتوانند دست به دست هم داده و تا یک سطحی بالا بروند ، در این صورت این دست به دست دادن ها نمی تواند تا هر جائی که دوست دارد ادامه داشته باشد و در یک جائی متوقف می شود و آن را می توان سطح نادانی عمومی نامید !! موفقیت در مدیریت  هر جامعه ای به فاصله ی موجود در بین این دو سطح بستگی دارد و اگر این فاصله در حد ماکزیمم باشد ما نباید نسبت به موفقیت در مدیریت آن خوشبین باشیم و اگر این فاصله کم باشد می توان حدس زد که هر برنامه ای براحتی قابل پیاده شدن باشد !!


و حالا دو مورد مهم وجود دارد که باید به آنها اشاره کرد که تاثیر خیلی زیادی در افزایش و یا کاهش این فاصله دارند ... و اممما آن صفت که باعث می شود خط فرهنگی و معیشتی تا سطح دانائی عمومی پائین بیاید (!!) ،  سماجت نادانان در رسیدن به خواسته های غلط خودشان می باشد و اممما آن صفت که باعث می شود خط فرهنگی و معیشتی تا سطح نادانی بالا برود (!!) ، تحمل دانایان و چشم پوشی آنها نسبت به حرکت های غلطی ست که در اطرافشان رخ می دهد !!!!

 

سعدی می فرماید :

دو چیز طیره عقل است ، دم فروبستن                    به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی

 

ازاین قالب می توان براحتی سوءاستفاده کرد و مطلب بالا را شرح داد ... دم فروبستن و خاموشی دانایان در جائی که باید ورود بکنند و نظر بدهند  کمک رسانی بکنند همانقدر در بدبختی جامعه تاثیر دارد که بالای منبر رفتن و آزادی عمل دادن به نادانان یک جامعه و مقصر دانستن مدیریت یک جامعه در هرج و مرج ها فقط یک فرافکنی می تواند باشد !! چرا که هرچه فاصله ی بین این دو سطح بیشتر باشد که تقصیر را متوجه عام و خاص می کند (!) فرصت دادن به نادان هاست تا مسندهای بیشتری را اشغال بکنند !!!

 

===

 

امروز روز چپ دست ها بود ، و من برای اینکه به دوستانم حالی داده باشم یک تصویر عمومی در انیستایم گذاشتم و این روز را به آنها تبریک گفتم ... یکی از دوستان چپ دست که خیلی در جو امروز خوشبحال تشریف داشت برایم زده بود " خوش به حالت که با یک چپ دست ، یک آدم خاص !! ، دوست هستی !؟!؟ " و من در حالیکه با تاسف سرم را برای خودم تکان می دادم فکر کردم که چه راههای ساده ای برای شناختن آدم های خاص وجود دارد !!

 

===

 

ناهار امروز ما خیلی خاص بود !! بعد از مدتها ( تقریبا بعد از ماه رمضان ! ) توفیقی شد تا سر میز ناهار به هم برسیم و ناهارمان چی بود !؟ املت و چه از این خاص تر ولی من کاری کردم که خاص تر هم بشود !!


املت خشخاشی !!

 

تا یادم نرفته این را برای چندمین بار در وبلاگ قید بکنم که فوتورافچی یک املت خاصی می پزد که  دوستی که خورده باشد تا یکی دو ماه رفت و آمدش را قطع می کند و جالب اینجاست که همیشه هم از این املت پختن خودش تعریف می کند ؛ یعنی خدا قسمتِ گرگ بیابان هم نکند !!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
خلیل سه‌شنبه 23 مرداد 1397 ساعت 19:58 http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام،

طرح خوبی از آگاهی عمومی و نادانی عمومی دادید. فعلن زمانه نه دم بستن آگاهان، که کر بودن نادانان است!! املت هم نوش جان!

نادان اگر خود را به کری نزند فقط از صدا ناراحت می شود ، تاثیری در دانایی ندارد ، البته می تواند تلنگری برای بیداری باشد ... اگر حصارهای اطراف بگذارد ...
ولی دانا باید تا مرز گرفتن صدا داد بزند ، این زکات دانائیست ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد