یادداشت کنیم ...
امروز سر شلوغی داشتم و کلی می توانم در موردشان بنویسم ... ولی آنچه در دو سطر خلاصه شود اینکه قرار بود باتفاق دوستی به اداره کار بروم تا گره کوری که یک کارمند کج فهم در کارش انداخته بود را باز بکنم ...
اداره کار بیشتر به یک کاروانسرای بی صاحاب می ماند تا اداره ای که گره از کار بگشاید و خدا وکیلی رو به مسجد کرامت ( معجزلر ! ) که از طبقه سوم اداره دیده می شد ایستاده بودم و با خود گفتم : " مگر این مسجد معجزه بکند و این اداره فرو ریزد ، اینجا که کا ر راه نمی اندازند بلکه مشمول الذمه گی تولید می کنند !! "
عصر توی تاکسی در راه خانه ی مادربانو بود که خبر استیضاح مفتضح ترین و بی لیاقت ترین وزیر دولت تدبیر ، وزیر کار و تعاون ، را شنیدم و از عدم اعتمادی که گرفت دلم خنک شد... این محکم ترین مشتی بود که کابینه از ملت دریافت کرد !!
ناگفته نماند یکی از دو مخالف این استیضاح نماینده شهر خودم ، پزشکیان ، بود که با وجود مشاهده ی افت بیش از حد کیفیت و کیمت مسائل مربوط به کار که هم کارگران و هم کارفرمایان زا آن متضرر هستند و هم اشکالات متعدد و نهادینه شده در تعاونی ها و هم شکایات متعدد مردم از وضعیت بیمه ها ، برای این وزیر در حد چاپلوسانه ای خوش خدمتی می کرد و بهمراه وزیر مختاف استیضاحش هم مفتضح شد ...
